آلیس لاونی، یک کارشناس پزشکی قانونی فرانسوی هنوز در گذشته اش گرفتار است. او برای ارائه کار خود به سئول می آید و با جین هو، کارآگاهی ملاقات می کند که از او در مورد یک پرونده قتل کمک می خواهد...
در 26 مارس 1991، پنج پسر برای شکار قورباغه راهی کوه شدند و دیگر به آغوش خانواده خود باز نمی گردند. در حالی که یک تهیه کننده مستند، کارآگاه و استاد سعی در حل معمای ماجرا دارند، یکی از والدین این پسر مظنون است...
یک دی جی رادیویی/سرگرمکننده 30 ساله، ناگهان متوجه میشود که ممکن است پدربزرگ شده باشد. دختر جوانی که ادعا میکند دختر اوست، به همراه نوزادش به دیدنش میآید.
معلمی تلاش می کند تعداد انگشت شماری از دانش آموزان خود را در یک مدرسه کوچک روستایی به سئول بکشاند تا بتواند به مدرسه بهتری برود. با این حال، تلاشهای او نتیجه معکوس میدهد و مدرسهاش به یکی از بالاترین رتبهها در کشور تبدیل میشود..
ده سال پیش، گی دونگ، چوی، رئیس باند مدرسه و یئونگ جون، پارک، دانش آموز خجالتی اما باهوش راهی مدرسه شدند تا به گیونگجو بروند. آن ها در آن شب لحظه ای فراموش نشدنی را تجربه می کنند. که زندگی آنها را تغییر می دهد...
چول سو از نظر ظاهری و جسمی خوش تیپ اما ذهنی کمی کند است. او با خانواده برادر کوچکترش زندگی و در یک رستوران کار میکند. یک روز او طی اتقاقاتی با دختری در بیمارستان که مریض است آشنا میشود و متوجه میشود که دخترش است و بعد از آن یک سفر را باهم آغاز میکنند…
این سریال داستان زندگی مردی به نام چویی سوک بونگ (Ji Hyun woo) هست که فکر میکند واقعا پسر یک مرد ثروتمند و صاحب شرکت بزرگی هست. او لی شین می(Lee Bo young) که وارث حقیقی این شرکت هست را می بیند . اگرچه در ابتدا روابط آن ها تیره و تاریک هست اما چویی سوک بونگ به کمک لی شین ،برای رسیدن به هدفش که همان پول هست، تلاش و مبارزه میکند …
هو گو هی، که خودش را ضعیف و سست معرفی میکند، دانشآموز دبیرستان است. او یک برنامهی جادویی در گوشیاش پیدا میکند که قول میدهد به هر کس که نامش را در آن وارد کند از آن انتقام بگیره.
پنج نفر که در بورس سرمایه گذاری کرده اند، در یک مجمع مرموز سهام شرکت می کنند. در آنجا، آنها با سرمایه گذاری در سهام، زندگی، عشق و دوستی ها را یاد می گیرند.
بیک نام بونگ که به دکتر فراست معروفه یک دکتر روانشناسه که در سن کم مدرک پروفسوریش رو گرفته. باوجود هوش و نبوغ بالایی که داره به خاطر ضربه ای که تو بچگی به جلوی سرش وارد شده …
داستان این سریال در مورد چهار جوون ۲۰ ساله به اسمهای یون ده گو، اوه سو سون، پارک ته ایل و جی گوک هست که به تازگی به عنوان کارآگاه در یه کلانتری توی گانگنام استخدام شدن (هر چند علاقه زیادی هم به این شغل ندارند). اونجا فرمانده شون سو پان سوک هست که آدم خیلی بی اعصاب و سختگیریه و اصلا از این ۴ نفر خوشش نمیاد. البته یکی از اون ۴ نفر، پان سوک رو از روزای قدیم به یاد داره…
اقتباسی از رمان کلاسیک چینی به نام سفر به غرب است با این تفاوت که داستان در زمان حال اتفاق می افتد و ماجرای عاشقانه فانتزی نیز دارد. در سال ۲۰۱۷ سون اُ گونگ (لی سونگی) و پادشاه ووما با اینکه اختلاف و درگیری دارند در دنیایی که تاریکی و بدی همه جا را فراگرفته به دنبال نور و روشنی واقعی می گردند…
را ئیون هو دانش اموزش خوش مشرب ئی هست که مقام خودشرو به عنوان رتبه ششم از بین ۲۸۰ دانش آموزش در دبرستان خودش نگه داشته.اون استعداد در زمینه طراحی وب و آرزوی پیداکردن دوست پسر توی دانشگاه رو داره.درحالی که برای پیداکردن الهام برای کمیک(داستان) بود، به نحوی در زمان اشتباه در مکانی اشتباه گرفتار میشه و به عنوان دانش اموز جنجالی شناخته میشه. این تنها شروع مشکلات را یئون هو ئه.