"میجا" دختر جوانیست که همه چیزش را به خطر انداخته و یک تنه جلوی یک شرکت قدرتمندِ چند ملیتی ایستادگی میکند تا نگذارد آنها بهترین دوستش "اوکجا"، که یک جانور عظیم الجثه می باشد را از چنگش درآورند...
«پارک هیه – بونگ» (هیه – بونگ) در کناره ی رودخانه ی هان درسئول اغذیه فروشی کوچکی را اداره می کند و با دو پسر، یک دختر و نوه اش زندگی می کند. یک روز هیولایی از اعماق رودخانه بیرون می آید و نوه ی خانواده را می رباید. همه ی اعضای خانواده بر آشفته و درمانده هستند ولی هنگامی که می فهمند نوه زنده است در پی نجات او بر می آیند...
در مدرسه، "چون سام" همیشه رئیس کلاس بود، در حالی که دوستش "دائه گیو" همیشه برای او کار می کرد. چون سام به این افتخار می کرد، با این حال این دو بزرگ می شوند و در شرایط تغییر یافته با یکدیگر روبرو می شوند، زیرا دائه-گیو اکنون جایگاه اجتماعی بالاتری دارد...
کانگ چول جونگ یک دادستان بسیار زبده است . او عادت دارد تا برای جمع اوری مدرک و شهود خود اقدام کند و به سر صحنه جرم رفته و با شاهدان عینی ملاقات کند . حال یک بار دیگر او در مورد یکی از پرونده هایش ریز بین شده و سعی دارد هر جور که شده ان را حل کند و …
کره جنوبی، سال ۱۹۸۶. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا می شود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مامور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو می روند. تا اینکه یک کارآگاه حرفه ای از سئول می آید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آنها سرنخ هایی از این قاتل سریالی بدست می آورند...
معلمی تلاش می کند تعداد انگشت شماری از دانش آموزان خود را در یک مدرسه کوچک روستایی به سئول بکشاند تا بتواند به مدرسه بهتری برود. با این حال، تلاشهای او نتیجه معکوس میدهد و مدرسهاش به یکی از بالاترین رتبهها در کشور تبدیل میشود..
لی چان وو یک کلوب شبانه را اداره می کند. او موادی را پیدا میکند که مربوط به یک شرکت معروف سرگرمی می باشد. لی چان وو می داند که دادستان و سیاستمداران در این پرونده دخالت خواهند کرد بنابراین او تصمیم می گیرد که پرونده مواد مخدر را به تنهایی بررسی کند و…
مرد سالخورده و ثروتمندی که در کره شمالی به دنیا آمده و در کره جنوبی ثروتی بالغ بر 100 میلیون دلار به دست آورده است، متوجه می شود که وقت زیادی برایش باقی نمانده است. او به طور اتفاقی متوجه می شود که پسری دارد که از وجود او بی خبر بوده است. پیرمرد با تمام وجود سعی می کند پسرش را پیدا کند، اما متوجه می شود که او فوت کرده است. با این حال، پیرمرد به زودی متوجه می شود که پسرش یک دختر دارد که او نیز از کره شمالی فرار کرده و اکنون در کره جنوبی زندگی می کند. اکنون پیرمرد به دنبال آن است که مکان او را پیدا کند تا بتواند ثروت خود را به او به ارث بگذارد.
یک بازیگر مشتاق، ناخواسته یک روباه افسانه ای نه دم را از زندان چند صد ساله خود آزاد می کند. او وحشت زده فرار می کند و در نهایت خود را به شدت مجروح می کند، اما...
داستان این سریال در مورد خبرنگاران یک شبکه ی خبری است که به دنبال کشف حقیقت اند . چویی این ها ( Park Shin Hye ) خبرنگاری است که سندرم پینوکیو دارد . هر وقت که بخواهد دروغ بگوید یا تظاهر کند ، به شدت دچار***که شده و خودش را لو میدهد . چویی دال پو ( Lee Jong Suk ) خبرنگار یک شبکه ی تلویزیونی است و با این که خوشتیپ است ولی نمیداند چطور باید رفتار کند که دیگران او را دست کم نگیرند ولی با این حال خبرنگاری موفق است که حافظه ی تصویری هم دارد. این دو در طول سریال با هم آشنا شده و عاشق یکدیگر میشوند.