يک کارگردان مجبور مي شود با همسر سابقش، که به خاطر رئيس استاديو به او خيانت کرده بود، کار کند. اما روز قبل از آغاز فيلم برداري او بينايي اش را به صورت موقتي از دست مي دهد و ….
کوبا، دسامبر 1985. جک، قمار باز حرفه ای، با هاوانا ملاقات می کند تا یک بازی پوکر بزرگ را سازماندهی کند. اما در زمان ملاقات چشمش به زنی بنام روبرتا می افتد و عاشق او می شود، اما روبرتا یک شوهر کوبایی دارد و...
"استیون گلد" کمدینی است که به تازگی از دانشکده پزشکی اخراج شده است. "لیلا کریستیک" خانه داری است که می خواهد تبدیل به یک کمدین موفق شود اما به نظر نمی رسد استعدادی داشته باشد. "استیون" او را زیر پر و بال خود گرفته و به او آموزش می دهد و...
«نورمن تير جونير» (هنري فاندا) کمي پيش از تولد هشتاد سالگي اش کنار همسرش «اتل» (هپبرن) درخانه ي ييلاقي اش درنيو انگلند از تنفرش از پيري مي گويد. در مقابل، «تل» اصلا از بالا رفتن سنش اظهار نارضايتي نمي کند. تا اين که دخترشان «چلسي» (جين فاندا)، هم راه محبوب جديدش و پسر ده ساله ي او براي شرکت در مراسم تولد پدرش به آن جا مي آيد...
وقتی همه گله داران "ویل اندرسون" کار خود را رها می کنند، او مجبور می شود برای هدایت گله خود از پسران جوان استفاده کند. آنها زیر نظر او کار مردانه را می آموزند و...