یک قاتل استخدام می شود تا دختر جوانی را به قتل برساند، اما او نمی تواند با وجدان خود کنار بیاید و این کار را انجام دهد. بنابراین آنها با هم متحد می شوند و تلاش میکنند از دست افرادی که در تعقیبشان هستند فرار کنند...
سارا و جاش ساکن حومه شهر هستند. سارا پس از یک تصادف رانندگی هوشش را از دست می دهد. همانطور که زندگی او در حال چرخش است، او دوربینی را در خانه خود پنهان می کند و راز وحشتناکی را با عواقب گسترده باز می کند...
یک پلیس وسواسی ، دنبال رد یک قاتل سریالی است که در خیابان های شهر بوفالو پرسه میزنه ، اما موقعی که دخترش ناپدید میشه ، قید هر گونه فعالیت های مختص به قانون و …رو میزنه تا قاتل رو پیدا کنه…
هنگامی که آنا وینکامب به یک باشگاه مبارزه زیرزمینی و کاملاً زنانه معرفی می شود تا بتواند وضعیت زندگی خود را تغییر دهد ، متوجه می شود که شخصاً بیش از آنچه تصور می کند با تاریخ باشگاه ارتباط دارد...