سامانتا پس از آنکه پدرش را در جریان یک واقعه آخرالزمانی نامشخص که به نابودی نسل بشر میانجامد از دست میدهد، یک پایگاه نظامی متروکه را مییابد و برای مدتی نامعلوم اما طولانی در آنجا به تنهایی مطلق زندگی میکند. سم که فنون شکار و زندهگیری حیوانات را از پدرش آموخته است، به معنای واقعی کلمه یک بازمانده محسوب میشود.
در خیابانهای آتلانتا، دو مرد جوان با هم روبرو میشوند. یکی تلاش میکند تا زندگی شرافتمندانهای داشته باشد و دیگری میخواهد هرج و مرج به پا کند و بر خیابانها حکومت کند.
فیث همه چیز را به عنوان یک مادر و همسر دارد، اما یک سال پس از آنچه که او معتقد است یک تصادف رانندگی بوده است، فیث متوجه می شود که او یک ستوان عملیات ویژه ارتش با اطلاعات طبقه بندی شده است...
وقتی یک عضو نیروی دریایی در تلاش است تا انتقام خون همسر باردارش را بگیرد، توطئهای بینالمللی را کشف میکند. وقتی که گروهی از سربازان روس در مقابل مشارکت «جان کلی» در یک مأموریت فوق-سری خانوادهاش را به قتل میرسانند، او میخواهد به هر قیمتی که شده آدمکشها را تعقیب کند. مأموریت کلی به همراه همکارش با بازی «جودی ترنر اسمیت» و یک مأمور سیا با بازی «جیمی بل»، موجب افشای دسیسهای میشود که ممکن است ایالات متحده و روسیه را وارد جنگی تمام عیار کند. کلی که دو راهی تعهد به کشور و شرافت خانواده را پیش روی خود میبیند، اگر میخواهد از وقوع یک فاجعه جلوگیری و هویت دسیسهچینان را برملا کند، باید بدون پشیمانی با دشمنانش بجنگد.
آدونیس کرید که زیر نظر راکی بالبوا تعلیم دیده، می بایست در جدیدترین مسابقه خود مقابل ویکتور دراگو قرار بگیرد که فرزند ایوان دراگو، حریف سابق راکی بالبوا می باشد.