Jaya Bhaduri

یک زوج با شخصیت‌های متفاوت تصمیم می‌گیرند قبل از ازدواج سه ماه با خانواده‌های یکدیگر زندگی کنند و با مشکلات و تفاوت‌های فرهنگی روبرو می‌شوند...

 یک زوج تازه ازدواج کرده قوانین زن و شوهری و جنسیت را تغییر می دهند و حال مرد در نقش یک زن در اجتماع و زن در نقش مرد قرار می گیرد...

داستان فیلم در مورد یک بیماری ژنتیکی نادر شناخته شده است و تاکید بر روی یک رابطه پدر و پسر دارد...

دختر ساده‌ای از شهری کوچک برای یافتن لقمه‌ای نان حلال راهی بمبئی پرهیاهو و پر از مخاطره می‌شود، اما در آنجا با چالشی هولناک روبرو می‌شود که حتی در خیال‌پردازی‌های دور و درازش هم به آن فکر نکرده بود...

 زندگی دختری جدی و زمخت بنام «ناینا» (پریتی زینتا)، با آمدن همسایه‌ی جدیدی بنام «آمان» (شاهرخ خان) تغییر می کند، مردی که به او روش جدیدی برای زندگی کردن یاد می دهد...

شاهرخ خان که فرزند اصلی خانواده نیست ولی از بچگی با این خانواده بزرگ شده و مورد علاقه پدر و مادرش ( آمیتا باچان و جایا باچان) میباشد بخاطر ازدواج با دختری از رد ه پایینتر با هنرنمایی کاجول که برخلاف میل پدر خانواده میباشد از خانواده طرد میشود و به لندن میرود

در سال 1993، امان، برادر فیزا در جریان شورش‌های بمبئی ناپدید شد. در سال 1999 فیزا از انتظار خسته شده و به دنبال او می رود...

ویجی که روز یک افسر فاسد است، شب ها به یک هوشیار تبدیل می شود تا شهر را از جنایت آزاد کند...

دو برادر می خواهند در یک روز ازدواج کنند. با این حال، یکی در تصادف می میرد و نامزد باردار خود را تنها می گذارد ...

«تاکور» (کمار)، پليسي بازنشسته که «جبار سينگ» (خان) خانواده اش را قتل عام کرده و دست هاي خودش را بريده است، دو ماجراجو، «ويرو» (دهارمندرا) و «جايديو» (باچان)، را به کار مي گيرد تا تبهکار مخوف را بيابند...

یک مرد منزوی و افسرده و یک زن جوان عاشق هم می‌شوند اما بعد متوجه می‌شوند که زن سرطان دارد...

شوهری که تازه ازدواج کرده است با حمایت کامل همسر و دوستانش با خانواده همسرش شوخی می کند...

یک افسر پلیس سرسخت و صادق با یک رئیس جنایت کار قاتل والدینش است، درگیر می شود.

وقتی زن یک خانواده متوسط و سنتی به عنوان فروشنده مشغول بکار می شود، همه چیز در خانه دچار تغییر و تحول می شود...