این فیلم داستان نبرد “میونگ رانگ” است که در ۲۶ ام اکتبر سال ۱۵۹۷ اتفاق افتاد و دریاسالار “یی سون شین” با هدایت تنها ۱۲ کشتی در مقابل صدها کشتی نیروی دریایی ژاپن ایستادگی کرد .
قویترین شکارچیهایی که زمانی در انجمن شکارچیان وجود داشتند به دو دسته «روشن» و «تاریک» تقسیم شدند و هر کدام مسیرهای مربوط به خود را طی کردند. سمت "تاریک" شروع به حرکت می کند تا همه شکارچیان را قتل عام کند! پس از یک حمله وحشیانه از طرف "تاریک" شکارچیان، کیلوا مجروح می شود و...
وحشتناکترین اپیدمی که تا بحال مشاهده شده است تمام سئول را در بر گرفته است. مردم در برابر ویروسی که پخش می شود بی دفاع هستند و شمار مبتلایان روز به روز افزایش پیدا می کند…
کاگیاما شیگئو ملقب به آ.کی.آ "اوباش" یک رتبه ی هشتمی در استفاده از توانایی های ذهنی و روانی! او از کسایی بود که وقتی بچه بود میتونست قاشق خم کنه و با قدرت ذهنش اشیاء را جا به جا کنه اما کم کم دیگه از قدرت هاش استفاده نکرد چون نمیخواست جلوی دید منفی مردم بیشتر از این قرار بگیره و در حال حاضر تنها چیزی که میخواست دوست شدن با دختری به اسم تسوبومی بود یکی از همکلاسی هاش! با تمام توانی که برای پوشوندن قدرتش از همه گذاشته بود مثل هر روز به زندگی روزمره ی خودش ادامه می داد و سعی می کرد در راه هدفش حرکت کنه!!
ریوجی پسر دبیرستانیست که به سبب چهره ی خشن و ترسناکی که دارد همه از او فرار میکنند و سعی میکنند که رابطه ی نزدیکی با او نداشته باشند .اما واقعیت آن است که ریوجی تنها شمایل یک یاکوزا را از پدرش به ارث برده است و هیچ کار خلافی از او سر نزده است . از طرفی ” تایگا ” دختر ریز نقشی است که بر خلاف ظاهرش فوق العاده خشن و بزن بهادر است . تایگا عاشق دوست ریوجی ، ”یوساکو” است و ریوجی عاشق دوست تایگا ، ” مینوری ” . به طور اتفاقی تایگا با ریوجی برخورد میکند و تصمیم میگیرند که به یکدیگر برای رسیدن به معشوقه یشان کمک کنند