کریس ردفیلد از لیان اسکات کندی و ربکا چمبر درخواست کمک میکند تا جلوی فردی را بگیرند که قصد دارد برای گرفتن انتقام، ویروسی کشنده را در شهر نیویورک پخش کند...
داستان این کارتن در سال ۲۰۲۷ روایت می شود . یکسال پس از پایان جنگ جهانی چهارم در شهر نیویورک بمب هسته ای یافت شده که از بقایای جنگ میباشد . آرماکی شخصیت اصلی داستان مامور بررسی این موضوع میشود و تلاش دارد تا این بمب را پیدا کند و افرادی که با این جریان در تماسند را دستگیر کند اما ….
یک قلعه، باغی پر از گل و جنگلی بزرگ به دلایلی اسرارآمیز توسط یک نقاش نیمه تمام رها شده است. سه نوع شخصیت در نقاشی زندگی می کنند، "توپان" که کاملا نقاشی شده، "پافینیس" که فاقد چندین رنگ است و "روفوس" که تنها یک طرح است. "توپان" که خود را برتر می داند قدرت را بدست گرفته و...
داستان از جایی آغاز می شود که آنا ویلیامز می خواهد خواهرش را به دام بیندازد ، نینا ویلیامز ! که در حال حاضر مشغول به همکاری با رئیس جدید شرکت میشیما می باشد. نام این رئیس کسی نیست جز جین کازاما. آنا در کنار شغل خود ، برای شخص جین نیز به طور شخصی کار می کند و عضو تیم او می باشد. آن ها به دنبال اطلاعاتی درباره دانش آموزی با نام شین کامیا می گردند و …
در سال 2005 یک سال بعد از رزیدنت اویل 4 و 7سال پس از واقعه راکون سیتی تروریست ها ویروس تی را در فرودگاه شلوغ پخش میکنند. تیم ویژه ای را برای کنترل اوضاع به محل میفرستند تا شیوع ویروس را کنترل کنند...
یک تفنگدار پرواز 747 را ، نه تنها برای انتقام بلکه برای 100 میلیون دلار نیز ربوده است. کاپیتان مارشال به مأموریت نجات اعزام می شود زیرا فقط او شهامت دستگیری ربایندگان را دارد...
در سفری برای یافتن درمانی برای نفرین تاتاریگامی (Tatarigami)، آشیتاکا (Ashitaka) خود را در میانه جنگ بین خدایان جنگل و تاتارا (Tatara) می بیند. در این ماجراجویی او با سان(San)، شاهزاده خانم مونونوکه نیز ملاقات می کند.
در سریال کارمن سندیگو به ریشه شخصیت کارمن سندیگو پرداخته میشود، کارمن یکی از بزرگترین و بهترین دزدهای جهان است که فقط از دزدان دیگر سرقت میکند و در طول ماجراجویی و سفر به سراسر جهان با مشکلات و موانع متعددی روبهرو میشود...
لاین ایواکورا، یک دختر چهارده ساله بی دست و پا و درونگرا، یکی از دخترانی است که از مدرسه خود ایمیلی ناراحت کننده از همکلاسی اش چیسا یومودا دریافت کرده است - همان چیسا که اخیراً خودکشی کرد. لاین نه میل و نه تجربه ای برای مدیریت حتی فناوری پایه دارد. با این حال، وقتی فن هراس ایمیل را باز می کند، او را مستقیماً به Wired هدایت می کند، دنیای مجازی از شبکه های ارتباطی شبیه به آنچه ما به عنوان اینترنت می شناسیم. زندگی لاین زیر و رو می شود زیرا او شروع به مواجهه با اسرار مرموز یکی پس از دیگری می کند. مردان عجیب و غریب به نام مردان سیاه پوش هر کجا که او می رود ظاهر می شوند و از او سوال می پرسند و به نوعی بیشتر از آنچه که حتی خودش می داند درباره او می دانند. با محو شدن سریع مرزهای بین واقعیت و فضای مجازی، لاین در رویدادهای سورئال و عجیبتر غوطهور میشود که در آن هویت، آگاهی و ادراک مفاهیمی هستند که معانی جدیدی به خود میگیرند.
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
در آیندهای که پیشرفتهای تکنولوژیکی و رباتیک به امری عادی تبدیل شدهاند، سرگرد موتوکو کوساناگی و بخش ۹ وظایف دشواری را که از عهده پلیس خارج است، بر عهده میگیرند. بخش ۹ از هکرها، تک تیراندازان، کارآگاهان و سایبورگها برای خنثی کردن مجرمان سایبری و نقشههای آنها برای حمله به افراد بیگناه استفاده میکند.
در آيندهاي اتمي زده ، نژاد انسان چندين برابر پسرفت ميکند. مردمان عادي به برده تبديل ميشوند، در حالي که غولهاي ژنتيکي بر دنيا فرمانروايي ميکنند . باروت اسلحهها به تاريخ پيوسته و هنرهاي رزمي تنها سلاحيست که انسان ميتواند داشته باشد. دو مدرسه در جنگي بر سر قلمرو روبهروي يکديگر قرار ميگيرند : "هوکوتو" و "نانتو". کنشيرو جانشين حقيقي مدرسه "هوکوتو" و "شين" جانشين "نانتو". "شين" دوست "کن"، "يوريا" را ميدزدد و "کن" دنبال او ميگردد. "کنشيرو" در ميان خرابههاي جنگ اتمي براي نجات "يوريا" سفر ميکند. در حين جلو رفتن داستان، با شش استاد اعظم مدرسهي "نانتو سيکن" و سه برادر ناتني "کنشيرو" که هنر "هوکوتو شينکن" را آموزش ديدهاند آشنا ميشود. سرانجام، حريف نهايي "کنشيرو" کسي نيست جز برادر بزرگ او، "رائوه"، جنگجويي که قصد فتح دنيا را دارد و "کنشيرو" را به عنوان جانشين شايسته قبول ندارد.