لینا کلامر، دختر گم شده کیتی مائورووا و ریچارد مائورووا، زنی است که پس از جعل هویت به عنوان «استر» از کمکاری هیپوفیز رنج میبرد. ریچارد متقاعد میشود که این دختر او نیست، در حالی که کتی با این باور مخالف است که شوهرش از پارانویا و توهم رنج میبرد. لینا سعی میکند آنها را از هم جدا کند و باعث ایجاد مشکلات اساسی برای خانواده میشود. اما این زوج سریعاً به گذشته تاریک و تاریخ قتلآمیز لینا پی بردند و او را تهدید کردند، لینا خشمگین میشود و «اولین قتل» خود را انجام میدهد...
کارا و بن به یک استراحتگاه برمی گردند و در آنجا عاشق یک سال قبل شدند. آنها دوست او مگان را دعوت می كنند ، به این امید كه او با دوست بن ، شان كه حالا پزشك توچال است ، دوباره بهم وصل شود. در طول سفر کارا یک جواهر فروشی را پیدا می کند ، و باعث می شود که او پیشنهادی را از بن پیدا کند ، اما سوء تفاهم ممکن است نقشه او را یخ بزند
"کمیل میدوز" دختر جدید آکادمی معتبر دختران ادلوین است. پس از ورود وی ، شش دوست او ، او را دعوت می کنند تا در یک مراسم دیرهنگام به آنها بپیوندد ، و روح یک دانشجوی سابق مرده را که گفته می شود سالن ها را تسخیر می کند ، احضار می کنند . اما قبل از صبح ، یکی از دختران مرده است و ...