«اندي استيتزر» که در يک مغازه فروش لوازم الکترونيکي کار ميکند، زندگي آراميدارد. همکارانش او را دوست دارند، از اين رو وقتي باخبر ميشوند که اندي در چهل سالگي هنوز باکره است، دست به کار ميشوند تا موقعيتي فراهم کنند تا مشکل اندي را حل کنند. اندي که در جواني به دليل تجربيات ناگواري که ازبرخورد با جنس مخالف داشته، اين نوع رابطه را به بوته فراموشي سپرده است. اما وقتي با «تريش»، زني چهل ساله که درنزديکي فروشگاه آنها يک مغازه تجارت اينترنتي دارد، آشنا ميشود تصميم ميگيرد تا در اين زمينه تجاربي کسب کند.
داستان فیلم در بیست و چهار ساعت اتفاق افتاده و زندگی پنج شهروند نیویورکی را دنبال می کند.آنها محبور هستند پیش از طلوع خورشید روز بعد سرنوشت خود را رقم بزنند و...
داستان فیلم مربوط به زندگینامهٔ فرانک ابگنیل است، کسی که شهرتش را به خاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبرداری و حقههای فرارش از دست ماموران بهدست آورد. او در دهه شصت میلادی و در ۱۶ سالگی توانسته بود، چکهای جعلی که مجموعاً به مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان نقد کند، طوری که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلیبودن چکهای او نبود و تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و در ۲۶ کشور جهان به این کلاهبرداریها دست زد. اَبیگنِل به خاطر عضویت جعلی که در «خطوط هوایی سراسری آمریکا» داشت، میتوانست بهصورت رایگان در هتلها اقامت کند و تمام هزینههای غذا و تفریحش بهطور مستقیم به شرکت ارسال میشد. حتی خودش را به عنوان وکیل جا زد و در چندین پروندهٔ دادگاهی شرکت داشت. او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر شد و به دوازده سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت خود به خدمت سازمان افبیآی درآمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند.
داستان این انیمیشن در مورد فینیاس و ورب می باشد که دو کارآگاه می باشند. آنها تلاش دارند تا با هوش و استعداد خود ناپاکی ها را از شهر دور کنند. دشمن اصلی این دو دکتر هایزن شرور می باشد . هایزن فردی است بسیار باهوش و نابغه ولی استعداد خود را در زمینه تبهکاری استفاده می کنند. دکتر هایزن بدجنس توانسته است با دسترسی به تمام اطلاعات شخصی مردم شهر دانویل این فایلها را بدست آورد و سعی در اخاذی از مردم شهر کند. دو مامور مخفی ما باید از حادثه بزرگ جلوگیری به عمل آورند و تلاش کنند تا با هوش خود جلوی این مرد را گرفته و اعمال شیطانگونه ی وی را بی اثر گذارند.
کلوئی در کنار همسرش آدام و پسرش اتان زندگی آرامی دارد، در حالی که خواهرش نیکی با اعتیاد دست و پنجه نرم میکند. قتل آدام، رازهای پنهان خانوادگی را آشکار میکند و دنیای آنها را زیر و رو میکند.
داستان این مینی سریال برگرفته از رویدادی واقعی، ظهور و قیام فمینیسم از نگاه شخصیت "فیلیس شلفلی" است که واکنشی شدید و انتقادی به کارهای صورت گرفته توسط اشخاصی چون "گلوریا استینم"، "بتی فریدن"، "شرلی کیشولم"، "بلا آبزگ" و "جیل راکلشاوس" که فمینیستهای موج دوم بودند، داشت. "فیلیس شلفلی" کمپینی به راه انداخت و این کمپین با نظریات حقوق برابری زنان و همچنین قانونی شدن سقط جنین مخالف بود. این مینی سریال نشان خواهد داد که چطور درگیری زنان بر سر قدرت، به تغییر دیدگاه کلی سیاسی و فرهنگی جامعه کمک کرده است ...
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…