تورا سان، یک دستفروش دوره گرد که بیست سال قبل از خانه پدرش بیرون رانده شد ، اما دوباره با عمه، عمو و خواهرش ساکورا ارتباط برقرار می کند. تورا در زندگی آنها خرابی ایجاد می کند...
تورا سان درست قبل از اینکه خانواده اش برای سفر به کیوشو بروند به شیباماتا باز می گردد. بعداً با یک دوست قدیمی مدرسه روبرو می شود و شروع به احساس نسبت به خواهر هنرمندش می کند...
وقتی تاکئو ناتسوکی همراه با دو همتیمی آزاردهندهاش با یک دختر که پدرش در برابر تبعیض اجباری برای ساخت و ساز مقاومت میکند، ملاقات میکند، آنها برای حل مشکل، برنامههای خودشان را پیشنهاد میدهند...
پس از پیروزی بزرگ در مسابقات، توراجیرو می خواهد عمه و عمویش را به سفری به هاوایی ببرد تا بخشی از بدهی بزرگ فرزندی را که احساس می کند به آنها بدهکار است بپردازد، اما این نقشه به مشکل می خورد...
وقتی تورا سان برای دیدن خانواده اش برمی گردد، با تعجب متوجه می شود که یک استاد متکبر اتاقش را اشغال کرده است. پروفسور و تورا سان برای محبت چیو رقیب یکدیگر می شوند...
توراجیرو در طول سفرهایش پس از تماشای یک گزارش تلویزیونی در مورد زادگاهش و ملاقات با زن جوانی که او را به یاد خواهرش ساکورا میاندازد دلتنگ میشود. در همین حین، یک مستاجر جدید به رستوران توریا نقل مکان می کند...
پس از برخورد با پسر یاکوزا در حال مرگ و به اصرار خواهرش ساکورا، توراجیرو تلاش می کند تا سبک زندگی ولگردی خود را تغییر دهد و به یک کارگر صادق با شغلی ثابت تبدیل شود....
تورا سان می شنود که مادرش هنوز زنده است و برای ردیابی او به توکیو باز می گردد. او متوجه می شود که او یک گیشا است که فقط رابطه کوتاهی با پدرش داشته است. در حین دیدار با خانواده، او عاشق ناتسوکو، دختر یک معلم قدیمی می شود..
پنجاهمین قسمت از سری فیلم های " تورا سان " در سالگرد آن جشن گرفته میشود . در این قسمت تورا سان همراه برادرزاده اش در کافه با زنی که قبلا عاشق او بوده روبرو میشود و ....