کارآگاه نيويورکي، «نيک کانکلين» (داگلاس)، و هم کارش، «چارلي وينسنت» (گارسيا)، خلافکار ژاپني، «ساتو» (ماتسودا) را که خود دستگير کرده اند به اوزاکا مي برند. اما «ساتو» در همان فرودگاه با کمک افرادش مي گريزد و «کانکلين» مي کوشد که بار ديگر او را گرفتار کند...
BJ یک خواننده بلوز نسبتاً ناشناخته است که برخی از میله های شهر یوکوهاما را از بین می برد. او با این کار درآمد زیادی کسب نمی کند و برای تأمین هزینه های زندگی خود نیز به عنوان یک کارآگاه خصوصی عمل می کند...
یک کارمند حقوقبگیر شرکتی شبانه بهعنوان یک جنایتکار شرور زندگی مضاعفی را پشت سر میگذارد. در یک طرح بازپرداخت او به دنبال تسلط بر شرکتی است که او را به کار میگیرد...
نارومی پس از پنج سال دوری بازمیگردد و در این میان با دو زن از گذشته خود و همچنین روسای یاکوزای رقیب روبرو میشود. استخدام او برای قتل یک نفر، اصول جوانمردیاش را به خطر میاندازد.
از هیتمن نارومی خواسته می شود تا یک تاجر ربوده شده را که درگیر یک پروژه دفاع هوایی است، نجات دهد. نارومی تقریباً موفق می شود اما یک گلوله گروگان را می کشد. با این وجود، فردی که نارومی را استخدام کرده است، اکنون مأموریت دیگری برای او دارد...
هنگامی که یک آمریکایی در مسافرخانه ای ژاپنی به قتل می رسد، کارآگاه پلیس توکیو مونسو رد قاتل را به شهر نیویورک دنبال می کند. در آنجا کارآگاه شوفتان به او ملحق می شود و با هم این جنایت را حل می کنند...
وقتی تاکئو ناتسوکی همراه با دو همتیمی آزاردهندهاش با یک دختر که پدرش در برابر تبعیض اجباری برای ساخت و ساز مقاومت میکند، ملاقات میکند، آنها برای حل مشکل، برنامههای خودشان را پیشنهاد میدهند...