یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند پس از سالها، مشاور خانوادهی خود را بطور اتفاقی در فرودگاه ملاقات میکنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سالهایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آنها در خارج از کشور به سر میبرد، مرور میکنند...
ناهید زندگی خوب و آرامی در کنار همسرش فرهاد و دخترش باران دارد، اما این ظاهر ماجرا است به ناهید خبر میدهند که فرهاد قصد خودکشی دارد. ناهید ابتدا باور ندارد، اما بعد از مدتی متوجه میشود این همه ماجرا نیست. فرهاد می خواهد همراه خودش، ناهید و باران را هم بکشد…
داستان چند جوان است که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و به دنبال یک شوخی و شرطبندی در مسیری پیچیده و دلهرهآور میافتند، مسیری که درک جدیدی از زندگی و اجتماع را برای هرکدامشان رقم میزند...
تهران ـ جمعه؛ محمد و شيرين تنها تا بعدازظهر فرصت دارند هزينه صافكاري ماشين تصادفي را كه سوار آن هستند تأمين كنند، شيرين جرأت ندارد ماشين پدر را كه يواشكي از خانه بيرون آورده و با آن تصادف كرده، با آن وضع به خانه برگرداند. آنها راهي خانه اي در شمال شهر مي شوند تا با كاري كه انجام مي دهند، پول مورد نياز را تأمين كنند.
همسر فرشته (سعید) در یکی از بیمارستان های تهران بر اثر سانحه تصادف میمیرد. پدر شوهر فرشته که مردی ثروتمند و مقتدر است و از ابتدا با ازدواج با آنان مخالف بود، بر خلاف قانون، حضانت بچه های پسرش را به عهده میگیرد و از مادرشان جدا میکند. فرشته میفهمد که پدر شوهرش قصد دارد بچه هایش را نزد عمهشان به خارج از کشور بفرستد. او اقدام قانونی میکند اما متوجه میشود زمان کافی برای رسیدگی به شکایت ندارد. بنابراین هنگام تعطیلات آخر هفته، بچه ها را با همیاری چهار نفر از دوستانش به خارج از شهر میبرد و…
قاسم، جنگ زده ای است که در اثر مشکلات مالی تصمیم می گیرد با ربودن هواپیمای مقصد بندرعباس آن را به دوبی هدایت کند. او خانواده اش را نیز همراه کرده است، اما همسرش نرگس از ماجرا و تصمیم قاسم باخبر است و بقیه برای یافتن کار و زندگی بهتر در محلی جدید با او همراه می شوند قاسم برای این کار اسلحه ای تهیه کرده که در آخرین لحظات همسرش به او می گوید که آن را نیاورده قاسم هم مجبور می شود با حمله به یکی از محافظین هواپیما اسلحه او را تصاحب کند و…
حمید پرتوی که دادستان است در یکی از محاکم قضایی، جوانی افغانی را متهم به قتل می کند و اهمیتی به انکار جوان نمی دهد. جوان افغانی در زندان خودکشی می کند و سپس مشخص می شود قاتل کس دیگری بوده است. حمید در اثر عذاب وجدان ناشی از این اشتباه از کار کناره می گیرد اما…