شرارت وحشتناکی ظهور کرده است. گرگها بار دیگر زوزه میکشند، اما تنها گرگینهای مانند اسکات مک کال، میتواند هم متحدان جدید را جمع کند و هم دوستان مورد اعتماد را برای مقابله با دشمنی که میتواند قویترین و مرگبارترین باشد، متحد کند...
این فیلم کمدی داستان 5 دوست جوان را روایت میکند که به تازگی خانه ای در شهر میامی آمریکا اجاره نموده اند تا در آنجا به خوش گذرانی بپردازند ولی طی ماجراهایی که برایشان به وقوع می پیوندد، یک مرد را می کشند. حال آنها باید این جنازه را هرچه سریعتر بدون آنکه کسی بفهمد از خود دور کنند...
داستان فیلم بر اساس رویدادهای واقعی است و دربارهی دو برادر به نامهای جو و بن میباشد که در شرایط دشوار و سخت تلاش کردند تا یک امپراطوری برای الهام بخشیدن به نسلهای آیندهی ورزش پرورش اندام فراهم کنند و...
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...