داستان، حول محور دو جوان با پیشینههای متفاوت میچرخد که در دل یک کلانشهر با هم آشنا میشوند. این آشنایی، زندگی هر دو را دگرگون کرده و آنها را با احساساتی تازه روبرو میکند که نمیدانند چگونه با آن کنار بیایند.
داستان فیلم در آینده ای دور جریان دارد، جائی که یک دختر و یک مرد جوان با هم متحد شده و در یک جناح به نبرد با یک بحران جهانی قریب الوقوع می روند و در این راه با هیولاهایی مواجه می شوند که میان مردم زندگی میکنند...
یک سانحه ی نزدیک به مرگ برای مردی به نام دیوید چَمبرلِین ، باعث کشف یک راز بی سابقه می شود که نه تنها سرنوشت خانواده اش را تعیین می کند ، بلکه سرنوشت نوع بشر را نیز رقم می زند و…
داستان درباره ی کمدین معروف و افسانه ای Manny Lewis است که دارای میلیون ها طرفدار است.ولی نمیتواند با یکی از آنها ارتباط برقرار کند, ولی او اصرار دارد...
این فیلم داستان یک نوجوان انگلیسی از تبار پاکستانی به نام جاوید (با بازی ویویک کالرا) را حکایت میکند که در سال ۱۹۸۷ در شهر لوتون انگلستان زندگی میکند و در حال بزرگ شدن است. او در میان آشفتگیهای نژادی و مشکلات اقتصادی که در این برهه زمانی وجود داشت، شعر مینویسد. او قصد دارد از همین شعر نوشتن به عنوان یک راه فرار از شهری که در آن ساکن بود و دیگر قدرت تحمل کردنش را نداشت و همچنین پدر سنتی و غیرقابل انعطاف خود، استفاده کند. اما زمانی که یکی از همکلاسیهایش، موسیقی بروس اسپرینگستین را به جاوید معرفی میکند، او میتواند یک برابری و شباهت را بین زندگی طبقه کارگری خود و آن اشعار قدرتمند ببیند. به همین ترتیب جاوید نه تنها یک مسیر خوب برای زندگی خود پیدا میکند، بلکه بعد از گذشت مدتی این جسارت را در خود مییابد که با صدای منحصربهفردی که دارد، خود را ابراز کند و به نمایش بگذارد.