سوپرمن که هم هویت بیگانهی کریپتونی خود را دارد و هم به عنوان خبرنگار کلارک کنت در میان انسانها بزرگ شده است، باید بین این دو جنبه از وجودش تعادل برقرار کند. او که نماد حقیقت، عدالت و ارزشهای انسانی است، خیلی زود متوجه میشود که در دنیای امروز، این اصول دیگر جایگاه گذشته را ندارند و کهنه به حساب میآیند.
جولی در سوگ از دست دادن خواهرش که به قتل رسیده است، در خانه ای جدید و منزوی تنها می ماند که شوهر نابغه اش در زمینه فناوری به یک سفر کاری می رود. او در داخل به دام می افتد و باید با ترس های خود مبارزه کند تا زنده بماند...
دانته با دوست باردارش یک هیپی صلح طلب به نام ماما زمین که مرهم لب است درست می کند. او برای پرداخت قبوض خود با مشکل مواجه می شود که پس از پیدا کردن یک بروشور مرموز ، با شماره تماس می گیرد و کار را می گیرد ...