بد بلیک مرد ۵۷ ساله الکلی و خواننده ای دوره گرد است. او ازدواج های ناموفقی در گذشته داشته و در حال حاضر تنهاست و غالبا در حال مسافرت با ماشین کهنه خود است. در یکی از روزها با زنی خبرنگار به نام جین که طلاق گرفته و یک پسر چهار ساله دارد آشنا میشود. جین قصد دارد شخصیتی که پشت نقاب خوانندگی بد قرار دارد را کشف کند...
صاحب یک رستوران به نام «سیلویا» (ترون) به شدت از زندگی خود ناراضی است و اوقاتش را اغلب به سیگار کشیدن با مردان می گذراند؛ زنی امریکایی به نام «جینا» (بیسینگر) به شوهرش (کالن) بی وفایی روا می دارد و با مردی مکزیکی به نام «نیک» (د آلمئیدا) معاشرت می کند؛ دختر «جینا»، «ماریانا» (لارنس) در هم ریخته است، به خصوص از زمانی که با پسر «نیک»، «سانتیاگو» (پادرو) آشنا شده است؛ دختری به نام «ماریا» (ایا) هم راه دوستی خانوادگی (یاسپیک) از مکزیک به امریکا می رود تا مادرگم شده اش را پیدا کند …
لارن گزارشگر پرهیجان آمریکایی برای محافظت از سران شیکاگو در (جو آرز) که یک شهر مرزی در مکزیک است، شروع به تحقیق درباره یک سری از قتلهای مرموز، شامل کشته شدن زنان جوان در کارخانه های سراسر کشور مکزیک است کرد ...
مرکزیت سریال بر روی دختر جوانی به نام کریستین بنا شده است. کریستین دانشجوی سال دوم وکالت، به عنوان کارآموز در یک شرکت معتبر مشغول به کار است. کریستن تمام تلاش و تمرکزش را بکار گرفته تا بتواند لیاقت و شایستگی خود را اثبات کند تا به جایگاهی قابل قبول در شرکت دست یابد، اما
هنگامی که یک افسر سازمان سیا درباره مردی که توجه بین المللی و پیروان بسیاری را از طریق اعمال اختلال عمومی به خود جلب کرده، تحقیق می کند، او شروع به یک مأموریت جهانی و پر مخاطره برای کشف این موضوع می کند که او یک موجودیت الهی است یا یک هنرمند فریبنده …
داستان درباره ی دختری به نام Emma، بی سرپرست و مهربان هست که در لحظات سخت زندگیش هیچ کسی رو نداره و بعد از مدت ها میفهمه که یه خواهر دو قولوی همسان داره که در یک خانواده ی پولدار زندگی میکنه ! بر حسب اتفاق این دو با هم برخورد میکنند ، و Suton که همون خواهری که توسط خوانواده ی ثروتمند به فرزندی قبول شده از Emma میخواد که در مورد مادر واقعیشون تحقیق کنند و به دلیل جداییشون پی ببرند !