مری دلتنگ برادرش است و به همین دلیل، با پیشنهاد همخانهاش مایلو برای استفاده از تختهی احضار روح موافقت میکند. این کار باعث آزاد شدن یک موجود پلید میشود.
سه زن فضایی به زمین فرود میآیند تا انرژی پیدا کنند و با آن فضاپیمایشان را سوختگیری کرده و به خانه بازگردند. آنها با یک پسر مزرعهدار تنها دوست میشوند که در این ماموریت به آنها کمک میکند، در حالی که همزمان باید از دشمنان مرگبار خود، اسکروتها، فرار کنند.
یک دانشجوی جامعه شناسی و چند تن از دوستانش در روز هالووین در کتابخانه جمع می شوند تا یک افسانه شهری بسازند، غافل از اینکه عواقب مرگباری در پی خواهد داشت...
گاهی برای پیشروی باید به گذشته بازگشت. جیم همین کار را میکند و به خانه برای شرکت در تجمع دبیرستان خود با پسرانش میروید تا با گذشته خود دوباره آشنا شود و عشق قدیم خود را کشف کند...