زنی با موهای مشکی (لورا هرینگ) در جاده ای از تصادف ماشین جان سالم بدر می برد و دچار فراموشی می شود. او در خانه ای در جاده ی مالهالند لس آنجلس پنهان می شود. «بتی» (نائومی واتس) از اونتاریوی کانادا برای بازیگر شدن به خانه ی عمه اش در لس آنجلس میاید و به زن مو مشکی بر میخورد و او را در پیدا کردن هویتش کمک می کند. تا جایی که این دو به باشگاهی موسوم به “باشگاه سکوت” میروند و در آنجاست که می فهمند هیچ چیز آنگونه که بنظر میرسد نیست...
دکتر «جوآن تورنتن هاردینگ» (هانت) در اوکلاهما با همسر سابقش، «بیل هاردینگ» (پاکستن) برخورد می کند. آنان درباره ی گردبادهای عظیم تحقیق می کنند؛ گردبادهایی که نزدیک بیست سال قبل هنگامی که «جو» پنج ساله بود، پدرش را به کام خود فرو برده بود…
یک مجری جوان هالیوودی دستیار یک تهیه کننده بزرگ فیلم می شود، اما این شغل آنطور که فکرش را می کرده خوب پیش نمی رود، زیرا این تهیه کننده ظاهرا بدترین رئیس ممکن روی زمین است...
سم (اندرو گارفیلد) شخصی قابل اعتماد، اما یک جوان بی هدف است. پس از ناپدید شدن همسایهاش که از قضا به او علاقه مند شده به سرعت جستجو را برای یافتنش آغاز میکند. سم به جستجو در شرق شهر لس آنجلس برای پیدا کردن سرنخی در مورد سارا ادامه میدهد، اما با حقایق و توطئههایی شوم، بیشتر از آنچه که وی تصورش را میکرد، روبهرو میشود.
داستان دربارهی یک پلیس بازنشسته به نام گانون است که زمانی که در مراسم خاکسپاری یک پلیس تیراندازی رخ میدهد ، تحقیقات خود را آغاز میکند تا به سرنخی برسد...
ماجرای داستان این سریال بعد از 25 سال از سر گرفته می شود که ساکنان یک شهر عجیبغریب (در شمالغربی کشور) در این فکر هستند که چگونه ملکه مراسم آغاز سال تحصیلی آن ها به قتل رسیده است، حال همه در تلاش برای کشف ابعاد مختلف این قتل مرموز هستند...
سریال "دفاع از جیکوب" داستان "اندی باربر" (کریس ایوانز)، پدر "جیکوب" و دستیار دادستان منطقه را دنبال میکند که پسر ۱۴ سالهاش متهم به قتل شده و او در حال دست و پنجه نرم کردن با عشق بدون شرطش به پسرش و همچنین تعهد به اجرای قانون است ...
سریال تلویزیونی امریکایی است که داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی- لس آنجلس در جایی در اقیانوس ارام سقوط میکند. هر قسمت سریال، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهٔ او میباشد...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما...
لیزا نوا ، یک کارگردان مشتاق فیلم در دنیای آفتاب گیر اما پرآشوب 1990 لس آنجلس ، سفری انتقام جویانه فوق العاده را آغاز می کند که به طرز شگفت انگیزی از کنترل خارج می شود.
سریال Californication مشکلات زندگی ،هنک نویسنده ای رو بیان میکنه که با دخترش بکا و دوستش کارن،زندگی میکند. هنک نویسنده ای است که در زندگی شخصی و حتی شغلش به پوچی و بن بست رسیده و سعی در عوض کردن شرایط ندارد. و برای کنار آمدن با زندگی پوچ و تو خالی اش به بی بند و باری پناه میبرد وبا بیخیال شدن نسبت به وقایع اطرافش سعی در تحمل زندگی غیر قابل تحملش را دارد.
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...