تامی شونر از خانوادهای اسکیتباز میآید. شرکت خانوادگی او در حال پیشرفت است و با یک شرکت سرمایهگذاری بزرگ مذاکره خواهد کرد. خواهر تامی نیز یک اسکیتباز حرفهای و چهره عمومی این شرکت است.
یک وکیل جوان و بلندپرواز، مسئولیت بررسی پرونده مدیر اجرایی یک شرکت دارویی که فردی قدرتمند و بی رحم است را بر عهده میگیرد، اما در این حین گرفتار پروندهای درباره باج خواهی و فساد خودش میشود...
هنگامی که یک پسر در یک کافی شاپ مشغول به کار می شود مدیر کافی شاپ متوجه می شود که او بیماری اسکیزوفرنی دارد و داروهایش را سر وقت مصرف نمی کند تا این که حالش روز به روز بدتر می شود و مشکلاتی را برای دختری که در آن جا کار می کند می آورد و …
برادران ناتنی دریک و جاش باید بهترین کریسمس تاریخ را به یک خانواده پرورش دهندگی بدهند وگرنه به خاطر یک جشن کریسمس که اشتباه پیش رفته است، با سالها زندان روبرو خواهند شد...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...