Christopher Dane

روبین ۱۱ ساله، دختر جسور و دوستان صمیمی‌اش که خودشان را "هودز" می‌نامند، آن قطعه زمین پوشیده از بوته و درختچه در انتهای کوچه بن‌بست‌شان را پادشاهی جادویی می‌دانند.

یک پزشک ارتش بریتانیا از جنگ بازمی‌گردد و فکر می‌کند که دچار اختلال استرس پس از سانحه شده است، اما متوجه می‌شود که چیزی ترسناک‌تر در کار است که زندگی آشنای او را بیگانه می‌کند...

  چهار جنگجو برای از بین بردن یک موجود درنده که مردان و زنان زیادی را از شهر شان دزدیده است آماده می شوند……..

داستان فیلم به وقایع و چگونگی زندگی آراتورن، پدر آراگورن (ارباب حلقه‌ها) و به نبردهای پراکنده او در غرب سرزمین میانه با اورک ها می پردازد...

یک دختر یهودی استر مجبور است هویت خود را به عنوان پسری در مزرعه نازی و نروژی مخفی کند. طرح فرار از سوئد ، چالش روزانه او برای مخفی نگه داشتن هویت واقعی خود ، منجر به یک سلسله انتخاب ها و عواقب آن می شود...

یک وارث پادشاهی باید برای رسیدن به قدرت و برقراری اتحاد میان مردم در مقابل یک گروه شرور از قلمرو خود محافظت کند ...

ماجرای لوک و گروهش ، که باید در دنیایی که زامبی‌ها در آن رو به افزایش هستند ، برای نجات جانشان تلاش کنند . اما …

ماجرای مردی به نام جان فاستر که برای بدست آوردن پول خودش را در یک حراجی آنلاین به فروش میگذارد ...

برای نه سال طولانی، ولیعهد هارالد و سونیا هارالدسن برای حق ازدواج مبارزه می کنند، اما انتخاب با آنها نیست. قانون اساسی می گوید که شاهزاده نمی تواند بدون اجازه پادشاه ازدواج کند. اگر هارالد همسری بدون خون سلطنتی انتخاب کند، پادشاهی نروژ در خطر فروپاشی است. هارالد و سونیا در کنار هم ایستاده اند و دولت، مطبوعات و مردم نروژ را به چالش می کشند - همه برای عشق.

داستان سریال در سال 1832 اتفاق می افتد و بر روی زندگی زنی به نام “آن لیستر” تمرکز دارد که بعد از یک سفر طولانی برای مطالعه و پیشرفت اجتماعی به خانه آبا و اجدادی خود در “یورک شر غربی” باز می گردد. همچنان که لیستر به پویش خود برای دگرگون کردن خانه اجدادی، توسعه دادن علایق تجاری و همچنین پیدا کردن یک همسر مناسب ادامه می دهد، داستان سریال به بررسی روابط و علایقی می پردازد که لیستر رفته رفته ایجاد می کند…

دو نیمه ی جسد، که یکی از آنها متعلق به یک سیاستمدار زنِ سوئدی است، روی پل "اُرساند"، که دانمارک و سوئد را به هم وصل میکند پیدا میشود. با پیدا شدن این دو جسد، دو بازرس یکی از دانمارک و یکی از سوئد با یکدیگر همکاری میکنند، "کوپنهاگن" دانمارک و اداره ی تجسس جرائم "مالمو" از سوئد دخیل هستند. این جسد از کمر به دو قسمت تقسیم شده، و دقیقاً روی مرز بین دو کشور روی این پل قرار گرفته است، بنابراین پلیس هر دو کشور درگیر این پرونده قتل هستند. بعد از تحقیقات و آزمایشات بیشتر، مشخص میشود که این یک جسد، متشکل از دو جسد جدا است و نیمی از آن مربوط به یک زن دانمارکی است. از سوئد "ساگا نورن" و از دانمارک "مارتین راد" روی این پرونده کار میکنند. این دو بازرس به دنبال پیدا کردن قاتل این قربانیان هستند...