سانه که شش سال پیش به دلیل عدم موفقیت در قتل همسر سابقش به زندان رفته بود، پس از آزادی با کنتا، یک جنگلبان، آشنا شده و ازدواج میکند. زندگی مشترک سانه و کنتا با ظهور همسر سابق سانه وارد فاز جدیدی میشود. سانه هنوز نتوانسته همسر سابق خود را فراموش کند و کنتا در مواجهه با این موضوع دچار مشکل میشود.
ایسامو کانکو، برنامهنویسی که نرمافزار اشتراکگذاری فایل همتا به همتای وینی را طراحی کرده بود، به دلیل اینکه وینی به ابزاری اصلی برای دانلود غیرقانونی فایلها در ژاپن تبدیل شده بود، دستگیر شد.
شوگو کانتاکا یک افسر پلیس است که با کشته شدن عزیزش از ضربه روحی رنج می برد. از آن زمان وحشتناک، شوگو فقط به انتقام فکر کرده است. او دستوری دریافت می کند که به عنوان عضو یاکوزا مخفی شود...
یومی، دانشجوی طراحی دانشگاه، با ناویا، عضوی از انجمن تئاتر، قرار می گذارد. یک روز، یومی متوجه می شود که باردار است. ناویا آرزو دارد در آینده شرکت تئاتر خود را داشته باشد. اما با توجه به بارداری یومی، به نظر می رسد که آنها با یکدیگر در تضاد هستند...
یاسو به عنوان یک یتیم بزرگ شد. او با زنی که دوستش داشت ازدواج کرد و صاحب یک پسر به نام آکیرا شدند . زندگی یاسو در آن زمان عالی به نظر می رسید، اما پس از مرگ همسرش در تصادف، زندگی او به کلی تغییر می کند. از آن زمان، یاسو، که هرگز عشق والدین را تجربه نکرد، مجبور می شود پسرش آکیرا را به تنهایی بزرگ کند...
پس از زلزله بزرگ کانتو در سال 1923، گروهی از کشتی گیران سومو زنان به منطقه نزدیک توکیو می رسند. دو عضو یک گروه آنارشیست رقابت آنها را تماشا می کنند و مجذوب آنها می شوند...
روحی شیطانی و مرموز به نام گورمت، دانشجویی جوان به نام کانکی را به رستورانی عجیب و غریب دعوت میکند. در این رستوران، ممکن است خود کانکی به عنوان یکی از غذاهای عجیب و غریب منوی آنها قرار بگیرد.