Adrian Vancica

در سال ۱۹۸۹، با آغاز انقلاب رومانی، زندگی شش نفر به دلیل اعتراضات و مشکلات شخصی با هم درآمیخت و در نهایت به سقوط ناگهانی رژیم کمونیستی و سرنگونی چائوشسکو منجر شد.

یک بازیگر رومانیایی متواضع در 30 سالگی، که به سختی بین یک قسمت پیچیده در یک موزیکال، یک همسر افسرده، و وسواس یک زلزله قریب الوقوع و ویرانگر زنده می ماند، قربانی پدرخود می شود...

پاتراسکو پس از اینکه تنها شاهد ناگوار یک دعوای خانگی است که به قتل ختم می شود، خود را در تقابل با دو همسایه بسیار نزدیک می بیند...

  پاول” دو زن را به طور همزمان دوست دارد.”آدریانا” همسرش و مادر دخترش،زنی که ده سال از زندگی اش را با او سپری کرده است و “رالوکا” زنی دیگر.او مجبور است یکی از آنها را قبل از کریسمس ترک کند…..

یک بازنشسته 75 ساله که به طور تصادفی مدال افتخار رومانیایی را دریافت می کند و از آن برای بازپس گیری احترام خانواده اش استفاده می کند...

یک مرد خانواده وقتی دوباره با دو دوست دبیرستانی خود ملاقات می کند، با شکوه ترین سفرها و گریزهای جنسی روزهای گذشته به یاد آنها می افتند و تصمیم می گیرند همه چیز را در یک شب بازسازی کنند...

رویای آدالبرت، گذشته کمونیستی رومانیایی را برای داستانی خنده دار از مردم عادی استخراج می کند که تازه به زندگی خود ادامه می دهند...