نائه کیونک پسر یک خانواده ی اشراف زاده است که خانواده ی آنها در اثر خیانت پدر او شهرت و اعتبار خود را از دست داده و نائه با تنها پسر 17 ساله ی خود و برادر همسر متوفی خود در گوشه ای دور زندگی می کند. نائه توانایی خواندن چهره و حدث زدن در مورد حالات روانی و شخصیت افراد است. او برای ادامه ی زندگی به شهر می رود و شروع به کار خواندن چهره می کند. بزودی آوازه ی او همه جا را می گیرد و شاه که در حالت بیماری است از او می خواهد تا با دیدن چهره ی درباریان در مورد احتمال خیانت آنها به ولیعهد تحقیق کند. نائه مورد مشکوکی در بین درباریان پیدا نمیکند ولی....
در ابتدا انسان ها و هیولاها بطور مسالمت آمیزی کنار هم زندگی می کردند و دیو ها در زندانی تاریک زندانی شده بودند . سالیان سال " خدای جنگ " بر فلوت خود می نواخت و از خروج دیوها جلوگیری می کرد. درب های زندان باید در سه هزارمین روز باز می شدند ولی اشتباه سه الهه همه چیز را بهم ریخت و شیطان درون دیوان بیدار شد و آنان فلوت را بدست آوردند. الهه ها محکوم به جبران اشتباه خویش بودند. تنها جادوگری جوان می توانست کمکشان باشد. " ووچی " جادوگری لات و حقه باز .....
سیم دئوک سو یک صاحبخانهی بدخلق است که آپارتمانی را اداره میکند. اما ناگهان مستاجرانش به صورت مشکوکی یکی پس از دیگری ناپدید میشوند. در این بین ، یک کارآگاه بازنشسته ادعا میکند که یک قاتل سریالی پس از سی سال دوباره بازگشته است و…
در دنیایی اتفاق میافتد که «هک مغز» برای تغییر دنیای ذهن افراد انجام میشود، افرادی که بدترین بدترینها را دارند مجازات میشوند تا درد بیشتری نسبت به قربانیان خود احساس کنند.
داستان در زمان اوایل سلطنت سئونجو، در چوسان و در حدود 50 سال است که از مرگ دائه جانگ گیوم مشهورترین پزشک زن آن زمان می گذرد و وقایع زندگی هئو جون که کتاب پزشکی را به نگارش در آورده است روایت می شود.
یک سری قتل در زمان پادشاهی سجونگ رخ داد. زمانی که کانگ چای یون که در حال بررسی این پرونده ها است به ریشه حقیقت نزدیک می شود، خود را درگیر توطئه ای بزرگ در پشت قتل های زنجیره ای می بیند
این سریال درباره ی زندگی نوازندگان جوان و پر شوری که همشون امید دارن که به رویاهاشون دست پیدا کنندو یه روزی تبدیل به بهترین هنرمند در زمینه موسیقی بشن....