یک کمدی رمانتیک که روایتگر داستانی است میان یهونگ هو، مردی که در تنهایی به سر بردن تبحر دارد، و هیون جین، ناشری توانمند که از تنهایی بیزار است. این دو در کنار هم کتابی در باب زندگی مجردی مینویسند.
در سئول در اوایل دهه 1970، کارگردان فیلم کیم کی-یول به این واقعیت وسواس پیدا می کند که پایان فیلم آمادهشدهاش، «تارعنکبوت»، اگر دوباره ساخته شود، بهتر خواهد بود...
هیو جین زنی 32 ساله است که دو سال پیش شوهرش را در یک تصادف از دست داد. شوهر او پسری شانزده ساله از ازدواج قبلی اش داشت که هیو جین باید زین پس با او زندگی کند.
دختری به نام سوجین وو زمانی که در هند به سر میبرد با اولین عشق خود کیم جون اوک ملاقات می کند و بنا به دلایلی از هم در همان جا جدا می شوند اما سوجین وو هنوز بعد از گذشت چند سال نتوانسته او را فراموش کند. به همین علت پدرش او را مجبور میکند تا به شرکتی به نام “پیدا کردن اولین عشقتان” برود و...
در ابتدا انسان ها و هیولاها بطور مسالمت آمیزی کنار هم زندگی می کردند و دیو ها در زندانی تاریک زندانی شده بودند . سالیان سال " خدای جنگ " بر فلوت خود می نواخت و از خروج دیوها جلوگیری می کرد. درب های زندان باید در سه هزارمین روز باز می شدند ولی اشتباه سه الهه همه چیز را بهم ریخت و شیطان درون دیوان بیدار شد و آنان فلوت را بدست آوردند. الهه ها محکوم به جبران اشتباه خویش بودند. تنها جادوگری جوان می توانست کمکشان باشد. " ووچی " جادوگری لات و حقه باز .....
دختری که فکر می کند یک روبات جنگی است، به بیمارستان روانی راه پیدا کرده و با بقیه بیماران روبرو می شود. او سرانجام عاشق مردی می شود که معتقد است می تواند روح آدم ها را بدزدد و …
"می نا" دانش آموزی است که با مادر خود زندگی کرده و رویای داشتن یک دوست پسر خوب را در سر دارد. اما آیا مردی می تواند با معیارهای او به عنوان مرد ایده آلش مطابقت داشته باشد؟
دو خواهر بعد از اینکه مدتی را در بیمارستان روانی بستری بوده اند، به خانه ی پدرشان و نامادری شان باز می گردند. در آنجا علاوه بر تحمل رفتارهای نامتعادل و خشن نامادری شان، متوجه حضور یک روح مرموز نیز می شوند...
مردی بههمراه عمویش پیشنهادی برای پیدا کردن یک اثر باستانی کاسهای در دریای غربی دریافت میکند و برای رهایی از زندگی پر از جعل و فروش اشیای تقلبی، پا به ماجراجویی در جستوجوی گنج میگذارند. با افزایش تعداد جویندگان گنج، عطش و وسواس آنها شدت میگیرد و در نهایت ناچار میشوند بین میل شخصی و انسانیت، دست به انتخاب بزنند.
مو هیوک، یک کره ای که در استرالیا به فرزندی پذیرفته شده است، یک مرد خیابانی خشن اما بسیار جذاب است. او در عروسی دوست دخترش از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و باید منتظر مرگش باشد. او تصمیم می گیرد برای یافتن پدر و مادرش به کره برگردد. مادر او یک بازیگر مشهور قدیمی و پسرش چوی یون محبوب ترین خواننده پاپ است...
جی یون سو (Im Soo Jung) معلم ریاضی در یک مدرسه خصوصی است که علاقه زیادی به رشته خود دارد. بک سونگ یو (Lee Do Hyun) دانش آموز همان مدرسه می باشد که گذشته شگفت انگیزی دارد. او قبلا برنده چندین المپیاد بوده اما حالا تبدیل به فردی کم حرف با نمرات پایین شده است…
بائه تا می (ایم سو جونگ) مدیر یک شرکت بزرگ اینترنتی است. او فردی کاملا رقابتی میباشد و موفقیت کاری را به مادر یا همسر بودن ترجیح داده است؛ از طرفی پارک مو گئون (جانگ کی یونگ) دهه ۲۰ سالگی اش را میگذراند و موسیقدان با استعدادیست که آهنگ بازی های ویدیویی را میسازد. بعد از ملاقات این دو، او عاشق روحیه رقابتی بائه تا می میشود…
یه نویسنده معروف که در سال۱۹۳۰ تحت حکومت ژاپن زندگی می کنه یه رمان مینویسه که بشدت پرفروش میشه و رکورد اقتصادی رو میزنه اون از جمله نویسندگان مرموز و عجیبه مشهور که ضدطرفداریا انتی فن داره یا مخالف داره….