رادنی پس از بستری شدن در آسایشگاه درمانی «سِیج»، تحت مراقبت پرستاری بدطینت به نام «لُو» قرار میگیرد. با این حال، انگیزهاش برای بهتر بودن و کمک به خانواده و دوستان جدیدش، او را وامیدارد تا علیه این نگهبان عبوس شورش کند و همین موضوع، برایش مشکلات بیشتری به وجود میآورد.
یک دختر پناهنده به نام جولی در روز تولد 18 سالگی خود، چیزی را کشف میکند که دارای چیزی نامگذاری نشده درون آن است. این کشف ناخواسته باعث میشود تا زندگی خانوادهاش به هم بریزد...
زندگی موفق راب زمانی قطع می شود که لزلی زیبا و باهوش از راه می رسد. راب پس از دستگیری ناگهانی و اشتباهی، جستجوی سراسر شهر را برای یافتن زن رویاهای خود آغاز می کند که ...
رئیس مافیای خشن، وینسنت "چشمآبی" برلوسکونی، پس از اینکه همسرش آنجلینا از فعالیتهای او مطلع میشود، جرم و جنایت را کنار میگذارد. او بهطور مخفیانه به یک برنامه حفاظت از شاهدان میپیوندد تا سازمان سابق خود را افشا کند. زمانی که او و آنجلینا هدف قرار میگیرند، هرج و مرج به وجود میآید.