فیلم حاضر به دو رویداد مهم در زندگی سارا برنارد، بازیگر مشهور تئاتر، میپردازد: قطع پای او در سال ۱۹۱۵ و جشن بزرگداشت او در سال ۱۸۹۶. در این میان، رابطهی عاطفی او با لوسین گیتری نیز مورد توجه قرار میگیرد.
"کلر" پزشک زایمان که بعد از دست دادن شغلش بسیار افسرده و زخم خورده شده است با زنی به نام "بیاتریس" رابطه دوستانه ای برقرار میکند که قطبه مخالف اوست اما بعد از مدتی به یکدیگر اعتماد میکنند و این تا زمانی است که "بیاتریس" متوجه میشود که "کلر" دارای تومور مغزی می باشد و ...
پل، یک نوجوان علاقه مند به موسیقی می باشد. وی در صحنه های زیرزمینی از اوایل دهه نود پاریس با دوستان خود مشغول به کار است و با هم آنها شب زنده داری می کند...
آملی به توکیو نقل مکان میکند. او در همین حال که بعنوان یک مُدرس فرانسوی فعالیت میکند، خودش را در فرهنگ ژاپنی غرق کرده است. زمانی که او با یک دانشجوی ژاپنی به نام رینری که دوستدار فرهنگ فرانسویست، ملاقات میکند، ناخودآگاه شیفتهی او می شود…
خورشید هر چیزی که در مسیرش قرار بگیرد را نابود می کند. یک هواپیمای مسافربری قصد دارد برای فرار از قدرت مخرب خورشید به سمت غرب پرواز کرده و به تاریکی پناه بیاورد.
یک افسر اطلاعاتی فرانسوی که به مدت 6 سال تحت تعقیب در سوریه قرار گرفته، اکنون به خانه بازگشته است. او با دشواری های زیادی برای فراموش کردن هویت مخفی خود، ناپدید شدن همکار در الجزایر و آموزش دختر جوان مواجه خواهد شد.