گروهی متشکل از پنج نفر از همکارهای کاری خود برای سفری به دلتای دانوب، بدون اینکه به همسرانشان چیزی در مورد آن بگویند ، می روند. با رفتن به ماهیگیری و شکار، شخصیت ها در خنده دارترین و مضحک ترین موقعیت ها قرار می گیرند...
سه محکوم رومانیایی بیتفاوت آزاد شده مشروط، رویای طرحهای ثروتمند شدن سریع در ریویرای دریای سیاه را در سر میپرورانند، جایی که یک تیم پلیس جرایم خرد به رهبری کاپیتان پانایت در حال تعطیلات است...
Caragea Voda برای اینکه جواهرات مورد نظر خود را به دخترش، خانم رالو بدهد، یک کارخانه آبجوسازی جدید تأسیس می کند. آنگل ساپتکای بدنام، کاپیتان گروهی از قانون شکنان، در دفاع از دهقانان سربار می ایستد...
فیلمی که زندگی سیپریان پورومبِسکو را به تصویر میکشد، از لحظات احساسی قوی برای انتقال شور میهنپرستی و باور او استفاده میکند. این لحظات، که در سرتاسر فیلم پخش شدهاند، به مخاطب کمک میکنند تا به درک عمیقتری از زندگی و آثار او برسند.
در یکی از بنادر کوچک دانوب، دو زن به طور مخفیانه سوار بر کشتی اتریشی میشوند: هاریکلئا که پس از مرگ شوهر و پسرش، میخواهد با ثروت هنگفتی که از ثروتمندان غارت کرده به استانبول برسد و تاج و تخت را بازپس گیرد.
در قرن نوزدهم، گروههای جنگی ترکهای عثمانی در والاچیا از آن سوی رودخانه دانوب به والاشی حمله کردند، در حالی که حاکمان فاناریوت والاچیا با آنها مخالفت نمیکردند...
در طول قرن هجدهم در کوههای والاچیا، گروهی از قانون شکنان قصد تضعیف حکومت فاناریوتها و عثمانیها را داشتند. دو برادر ناتنی، ساربو و امزا، با روابط پیچیده و خشونت آمیز خود رهبری این گروه را بر عهده دارند...