ساکتیول، رهبر یک گروه خلافکار، کودکی به نام آماران را پس از نجاتش در یک نزاع باندی به فرزندی میگیرد. سالها بعد، ساکتیول هدف سوءقصد قرار میگیرد و به آماران مشکوک میشود. این ظن، زمینهساز درگیریای پیچیده بر سر وفاداری و انتقام بین آن دو میشود.
افسر کارآزموده و شجاعی که در پروندههای دشوار کارنامهی درخشانی دارد، مسئولیت رسیدگی به پروندهی جدید و پیچیدهتری از قتلهای زنجیرهای را بر عهده میگیرد.
یک سلمانی که مورد سرقت قرار گرفته، به دنبال انتقام است. او به پلیس میگوید که "لاکشمی" او دزدیده شده، اما مشخص نمیکند که منظور او یک فرد است یا یک شیء. داستان حول محور تلاش او برای یافتن و بازگرداندن "لاکشمی" گمشده میچرخد.
پارو، زمانی که نقاشی قصهٔ پریانی را که در کودکی از زبان یک غریبه شنیده بود، بر روی دیوارهای شهر ساحلی مشاهده کرد، تصمیم گرفت به جستجوی مرد نقاش، ماارا، بپردازد.