Anki Lidén

این داستان تیم برگلینگ، پسری خجالتی و ناامن است که بدون اینکه خودش متوجه شود، ناگهان یکی از محبوب‌ترین هنرمندان جهان یعنی اویچی را خلق کرد.

الویرا، دختری دوازده ساله، به اردوی تابستانی می‌رود و اتفاقات عجیبی در اتاقش رخ می‌دهد. اتفاقاتی که غیرقابل توضیح هستند، مگر اینکه به ارواح اعتقاد داشته باشید.

اگنس یک سرآشپز پرشور با شغل عالی است. او همچنین یک دوست دارد که واقعاً او را دوست دارد و یک دوست صمیمی که همیشه در صورت نیاز ظاهر می شود. اما یک روز همه چیز زیر و رو می شود و ...

سه دوست پس از برنده شدن مقدار کمی پول حاصل از شرط بندی در مسابقات اسب دوانی، تصمیم میگیرند با هم یک قایق تفریحی بگیرند اما ...

داستانی عاشقانه میان دو غریبه که توسط یک تراژدی به هم گره خورده است که هم زندگی و هم روابط آنها را تحت تأثیر قرار داده است...

یک دختر نوجوان در حالی که مادرش بر اثر سرطان در حال مرگ است، در حال تبدیل شدن به یک زن جوان است. برای او سخت است که اعتراف کند که می ترسد مادرش را از دست بدهد. در عوض، او برخلاف آنچه که از او انتظار می رود رفتار می کند...

سال 1959. «اینگمار یوهانسون» (گلانسلیوس) در آستانه ی بلوغ قرار دارد و مادرش (لیدن) مریض و پدرش در سفر است. او را می فرستند تا مدتی را نزد «عمو گونار» (وون برومسن) بگذارند، اما آن جا احساس بیگانگی می کند و دوری از سگش را تاب نمی آورد. با این حال آرام آرام به محیط خو می کند.