پاتریک، مردی دلخور که از ویلچر استفاده میکند، از همسایهی بداخلاق خود، رابرت که دچار قطع عضو از دو ناحیه است، کمک میگیرد تا دختر چهار سالهاش را، که تا به حال از وجودش بیخبر بوده، به خانهی پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش در آن سوی کشور ببرد تا با آنها زندگی کند.
فیلم در مورد اولین و آخرین باری است که «چارلی بلو» ( جسی بردفورد ) عاشق می شود. رابطه بین او و «جردن» ( الیشا کاتربرت ) چندان موفق نیست، و انگار نیرویی مابین این دو است که اجازه نمی دهد رابطه آن ها به نتیجه برسد...
“لکس” دختر یتیمی است که در خانهی نگهداری از فرزندان بیسرپرست زندگی میکند. او در سن شانزده سالگی تصمیم میگیرد که از زندگی در خانههای دیگران خلاص شود و با دوستانش زندگی کند؛ اما برای این کار احتیاج به اجازهی والدینش دارد. پس با زحمت زیاد پدر خود را که “بیز” نام دارد پیدا میکند. پدر او هم مانند تینایجرها با دوستان خود در محل کارش (بار) زندگی میکند. پدرش وقتی میفهمد که دختری دارد، متعجب میشود. اما چیز دیگری که عجیب است، این است که مادر دخترک کسی نیست جز “کیت کاسادی”؛ که ستارهی یک برنامهی رادیویی است و آن برنامه مورد علاقهی “لکس” است.
این سریال در مورد خانواده "ریچاردسون" به خصوص مادر و دختر خانواده می باشد. خانواده ای که اسراری دارند و اینکه دنبال کردن قوانین می تواند فاجعه به بار آورد ...
گروهی از دانشجویان جاه طلب و باهوش رشته حقوق به همراه یکی از اساتید که وکیل مدافع پرونده های جنایی است درگیر یک ماجرای قتل میشوند که به طور کلی مسیر زندگی آنها را عوض میکند…