"کنت دراکولا" راه خود را از بوداپست تا مردابهای عمیق جنوب باز کرده در حالیکه تفکر انتقام از چهار دشمن بزرگ خود را در سر دارد،یک پزشک،یک استاد دانشگاه،نامزد فریبکارش و زنی که دوست دارد...
"چارلز پیتزبورگ" برای رسیدن به موفقیت در صنعت فولاد پیتزبورگ از دوستان،معشوقه و ایده آلهای خود می گذرد اما خود را تنها و طرد شده می یابد.اما وقتی سقوطش فرا می رسد،تقدیر شانس دیگری به او می دهد...
روزنامه نگار "استیو اومالی" می خواهد یک بیوگرافی از قهرمان ملی که در اثر پرتاب ماشینش از روی پل، جان باخت، بنویسد. اما پس از اینکه مشغول تحقیق و جستجو در مورد آن شخص می شود، سوالی برایش پیش می آید که چه چیزهایی در مورد آن قهرمان حقیقت داشته اند...
"استنلی" زنی جوان نامزد خود "کریگ" را ترک و به همراه "پیتر" همسر خواهر خود "روی"می گریزد.آنها ازدواج کرده و در بالتیمور مستقر می شوند."استنلی" در نهایت "پیتر" را مجبور به خودکشی می کند.پس از این اتفاق به خانه بازمی گردد اما متوجه می شود خواهر و نامزد سابقش عاشق یکدیگر شده و قصد ازدواج دارند...
راننده ى کامیونى به نام « دانى کنى » ( کاگنى ) به هدف پشتیبانى از برادرش ، « ادى » ( کندى ) که مایل به ورود به دنیاى آهنگ سازى است ، به مشتزنى حرفه اى روى مى آورد.