"مایک"، "چیپ" و "لری" سه گروهبان ارتش آمریکا هستد که در سال 1870 در منطقه سرخپوستان مستقر می شوند. "مایک" و "چیپ" می خواهند تا تصمیم "لری" برای ترک ارتش و ازدواج با "آملیا" زیبا را تغییر دهند. یک شب آنها با یک برده که رویای وارد شدن به ارتش را دارد آشنا می شوند و...
سه سرباز سابق ارتش با خود عهد کرده کرده اند که در یازدهم اکتبر سال 55 همدیگر را در نیویورک ملاقات کنند. آنها سر قرار حاضر می شوند و سریعا متوجه می شوند رابطهشان نسبت به گذشته تغییر کرده و...
دو آمریکایی که برای شکار به استکاتلند رفته اند گم می شوند.آنها با دهکده کوچکی روبرو می شود که بر روی نقشه دیده نمی شود.مردم دهکده راز اسرار آمیزی دارند و به شیوه ای زندگی می کنند که به نظر می رسد دویست سال به عقب بازگشته اند...
کهنه سرباز جنگ "فرانک انلی" به نظر می رسد زندگی خوبی دارد تا اینکه متوجه می شود "جو پارکسون" به شهر آمده است.ظاهرا "پارکسون" به دلیل اتفاقی که در اردوگاه اسرای جنگی آلمان اتفاق افتاده در جستجوی انتقام است و...
« کارآگاه فیلیپ مارلو » ( مونتگامرى ) که از کارش خسته شده ، براى « انتشارات کینگزبى » داستانهاى پلیسى مىنویسد . ویراستار انتشارات « خانم ایدریان فرامست » ( تاتر ) از او مىخواهد که شوهر گم شده اش را پیدا کند تا بتواند با مرد دلخواه خود ازدواج کند .