یوکوی منزوی، پس از سالها دوری، برای شرکت در مراسم خاکسپاری پدرش به خانه برمیگردد. اما در میانهی راه تنها مانده و برای رسیدن به مقصد، مجبور به ماجراجویی میشود.
هانا، دختری ده ساله، پس از یک سونامی همه چیز خود را از دست میدهد و توسط خویشاوند دوریاش، جونگو، به فرزندی پذیرفته میشود. آنها هر دو از فقدان عمیقی رنج میبرند و در تلاشند تا در هوکایدوی سردسیر، این خلأ را پر کنند. جونگو به عنوان آشپز در گارد ساحلی کار میکند و اغلب هانا را تنها میگذارد.
"کوهایاگاناوا مانبی" در حالیکه مقدمات ازدواج "آکیکو" بیوه پسر خود و "نوریکو" کوچکترین دخترش را مهیا می کند درگیر دیدار به معشوقه های سابق خود "تسونه" و "یوریکو" می شود که ممکن است دختر نامشروعش باشد...
در فصل زمستان در شهر کایتان کارخانه کشتی سازی محلی تعدیل نیرو می کند و کارگران بیکار می شوند. در این میان فوتا با خواهر کوچکترش "هونامی" زندگی می کند که...
در سال 1969، ساوادا (ساتوشی تسومابوکی) مملو از ایده آلیسمی است که در آن دوران نفوذ کرده بود و به عنوان روزنامه نگار گونزو برای یک مجله هفتگی شروع به کار کرد. دو سال بعد، ساوادا با اومیاما (کنیچی ماتسویاما) فعال با ناکاهیرا (کانجی فوروتاچی) خبرنگار ارشد مصاحبه میکند. ساوادا به ادعاهای اومیاما شک دارد...
نوبوکو سعی کرد به عنوان یک بازیگر در توکیو موفق باشد، اما محبوبیتی نداشت. او با مدیرش ازدواج کرد و خیلی زود طلاق گرفت. او که اکنون یک زن طلاق گرفته در اواسط 30 سالگی است، برای کمک به کارهای خانه به زیارتگاه شینتو که خانواده اش اداره می کند، به خانه باز می گردد...