دو بازیکن بیس بال که در فصل خارج از مسابقات در وودویل کار می کنند ، با مالک جدید زن و یک قمارباز که نمی خواهد آنها پیروز این مسابقه باشند به مشکل برمی خورند...
"باربارا" دختری بسیار ثروتمند است که عاشق "نورمن فایفر" جوانی بی پول می شود. او به "نورمن" هویت واقعی خود را نمی گوید و آماده ازدواج با او می شود. اما مادر "باربارا" نمی خواهد دخترش با مردی اینچنینی ازدواج کند، به همین دلیل او "نورمن" را در یکی از فروشگاهایش استخدام کرده و کارهای سخت و طاقت فرسا به او می دهد...
خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.
پس از اینکه دوست پسر "هالی مول" که جاسوس گنگسترها است از طرف پلیس تحت پیگرد قرار می گیرد او خود را مخفی می کند.چه جایی بهتر از یک انستیتوی موسقی که کارکنان آن همگی انسانهای تنهایی هستند؟!...
یک زن هنرمند با استفاده از جذابیت و حیلهگریاش در نقش «زن اغواگر» سعی میکند دل سیاستمداران، نیروی دریایی، گانگسترها، افراد عادی، قضات و یک پزشک کشتی را برای رسیدن به اهدافش به دست آورد...
در شِرلی تمپل، افسر شورشی، برای دیدن خانوادهاش به مزرعه مخروبهاش بازمیگردد و دستگیر میشود. یک سرباز یانکی به او ترحم کرده و فراریاش را برنامهریزی میکند. همه گرفتار میشوند و قرار است افسران اعدام شوند. شِرلی و «بوجانگلز» رابینسون از رئیس جمهور لینکلن التماس میکنند که دخالت کند...