“دنیل میلر” در یک تصادف رانندگی کشته می شود و به شهر داوری،مکانی برای منتظر شدن زندگی پس از مرگ می رود.در طول روز او باید در دادگاهی ثابت کند که بر ترسهایش چیره شده و در شب او عاشق “جولیا” تنها جوان شهر می شود…
«جين کريگ» (هانتر) و «آرون آلتمن» (بروکس) با هم در يک شبکه ي تلويزيوني در واشينگتن کار مي کنند، و «تام گرانيک» (هرت) نيز به عنوان مجري در همان شبکه استخدام مي شود. «جين» ميان اظهار علاقه و دل خوري نسبت به «تام» مردد است و سرانجام، خودش باعث آشنايي «تام» و گزارشگري به نام «جنيفر مک» (چايلز) مي شود. از طرف ديگر «آرون» که به «جين» علاقه مند است، موفقيتي در کار حرفه اي اش کسب نمي کند....
"جودی" بعد از مرگ همسرش در شب ازدواجشان، تصمیم می گیرد تا به ارتش بپیوندد. تصمیمی که در ابتدا بسیار بد بنظر می آمد بعدها بهتر می شود. او به مقر ناتو در اروپا منتقل شده و با "هنری" فرانسوی آشنا می شود.آنها تصمیم می گیرند با هم ازدواج کنند و...
یک فیلمساز خودشیفته یک خانواده ی سلطنتی را متقاعد می کند که اجازه بدهند که او و گروهش از زندگی روزمره آنها فیلمبرداری کنند. که بعد ها در قالب سریال تلویزیونی "یک خانواده آمریکایی" به پخش رسید...
تراویس بیکل جوانی است که دچار بیخوابی است به همین دلیل تصمیم میگیرد تا شبها به عنوان راننده تاکسی در خیابانهای نیویورک مشغول به کار شود. اما شبهای نیویورک مکان خوشایندی برای گذراندن زمان نیست، چرا که خیابان مملو است از بدکارهها، معتادین و انواع انسانهای رنگینپوستی که به خاطر تعلق داشتن به طبقات پایین جامعه راهی جز توسل به بزهکاری ندارند. در این میان تراویس با دختری آشنا میشود که در یک آژانس خصوصی کار میکند اما به دلیل منزوی بودن تراویس رابطهشان راه به جایی نمیبرد. تراویس تصمیم نهایی را میگیرد و عزم خود را جزم میکند تا مانند باران خیابانهای نیویورک را از فساد و آلودگی بشوید...