فیلم "قاتل خویشاوند" داستانی ترسناک و دلهرهآور را روایت میکند که در آن زنی به نام مویرا کول پس از به قتل رسیدن بیرحمانه خانوادهاش توسط پسر عمویش که دچار جنون و وسواس است، سعی در بازسازی زندگی از هم پاشیده خود دارد.
تعطیلات تابستانی عالی به سرعت برای گروهی از دوستان در مهمانی بدنام و زیبای جزیره آتش از کنترل خارج می شود، زیرا آنها خود را در شبکه ای از روابط، دروغ ها و قتل می یابند...
پس از اخراج از سربازی، گروهبان بارنز از طریق یک سیاستمدار کاریزماتیک با نقشه ای پنهانی برای از بین بردن یک عنصر جنایتکار زیرزمینی راه خود را به جامعه باز می یابد...
داستان دایان والترز، مادری باردار و دارای دو فرزند که تلاش می کند تا کریسمس را در حالی که خانواده دوست داشتنی اما بی فایده او در اطرافش از هم می پاشد، به بهترین شکل برگزار کند...
این فیلم درباره مردی آدم کش به نام ویکتور است که برای یکی از تبهکاران مشهور به نام آلفونس هویت کار می کند . روزی او با زنی به نام بئاتریس آشنا می شود. بئاتریس که در همسایگی ویکتور زندگی می کند، از وی می خواهد راننده یک کامیون را که باعث زشت شدن صورتش شده بکشد و ….....
گرگ يک پرستار مرد است که چند ماهی است به دختری به اسم پم علاقمند شده و اکنون آنها با هم نامزد شده اند. گرگ که می خواهد به رابطه بین شان رسمیت ببخشد و با پم ازدواج نماید خود را آماده می کند تا با خانواده همسر آینده اش ملاقات کند. بنابراین بهمراه پم نزده خانواده او می رود. پدر زن آينده گرگ جک نام دارد و مامور سابق اف.بی.آی بوده است. جک مردی است خشن با پیش داوری های سفت و سختش که معتقد است گرگ بدرد پم نمی خورد. او تصميم دارد گرگ را توسط دستگاه دروغ سنجی که خودش اختراع کرده امتحان نماید. گرگ نيز جوانی است دست و پا چلفتی بنابراین رابطه آنها بدون مشکل از آب در نمی آید و بدين ترتيب ماجراهای بين اين دو آغاز می شود.
«بن سوبول» یک روانپزشک است که مشکلاتی دارد: زمانی که بیمارانش شروع به درد و دل می کنند، پسرش جاسوسی آنها را می کند، پدر و مادرش تصمیم ندارند در مجلس عروسی که در پیش دارد شرکت کنند، و مشکلات بیمارانش او را به چالش نمی کشند. «پاول ویتی» پدرخوانده، که رئیس یک خانواده تبهکاری است، نیز مشکلاتی دارد: حمله های عصبی در جمع ها، قادر نبودن به کشتن افراد، و ... اکنون پاول ویتی برای مشکلاتش به بن مراجعه می کند و ...
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه...
یک مهماندار هواپیما به نام کاساندرا بودِن در اتاق هتل خود بیدار می شود و در کنار خود یک جسد می بیند و از شب قبل چیزی به یاد نمی آورد. او از ترس با پلیس تماس نمی گیرد و صبح خود را مثل اینکه اتفاقی نیوفتاده است ادامه می دهد و با دیگر مهمانداران و خلبانان برای سفر به فرودگاه می رود. در نیویورک با ماموران اف بی آی رو در رو می شود و...