ساخته شده توسط کارگردانی مشهور که داستان پزشک / کیمیاگر / اخترشناس سوئیسی دوران رنسانس ، فیلیپوس اورئولوس تئوفراستوس بومباستوس فون هوهنهایم است. اگرچه او تلاش کرده بود که ...
"کنت موفات" یکی از مقامات دولتی عاشق بازیگری به نام "نانا" می شود.او تبدیل به معشوقه او شده و در آپارتمانش زندگی می کند.اما در عوض کشیدن خود بالا او "کنت" را به پائین می کشد و در نهایت زندگی هر دویشان را نابود می کند...
یک زندانی (یانینگس) که در آستانه آزادی است، سرگذشتش را برای رئیس زندان تعریف میکند: نام مستعارش “رئیس هولر” و در کار نمایش و سرگرمی بوده است. روزی دختری شهرستانی (دپوتی) را نزدش میآورند که میخواهد بهعنوان رقصنده کار کند. “هولر” با آنکه همسر و فرزند دارد، به دختر دل میبازد و با هم فرار میکنند. آن دو بهعنوان آکروباتباز در سیرک بهکار میپردازند و با آکروباتباز دیگری بهنام “آرتینلی” (وارد) گروهی سهنفره را تشکیل میدهند. پس از مدتی، “رئیس” به خیانت دختر پی میبرد و نفر سوم را میکشد و به زندان میافتد…
سال 1830. در نمايش دكتر كاليگارى (كراوس)، خوابگردى به نام سزار (فايت) پيشگويى مىكند. از جمله در شبى كه آلن (تواردوسكى)، فرانسيس (فهئر) و جين (داگوفر) (دو دانشجو و دخترى كه هر دو دست میدارند) به ديدن نمايش آمدهاند، طالع آلن را مىبيند و پيشبينى مىكند كه او خيلى زود خواهد مرد...