"تایرا" در یک سیرک برنامه اجرا کرده و مسئول رام کردن شیرها است.در پی احتیاج ضروری به پول او عضو جدید را پذیرفته و او را مستقیم نزد شیر می فرستد.با این برنامه سیرک مشهور شده و وارد نیویورک می شود و "تایرا" می تواند به رویایش دست یابد...
در سال 1906، تام ریچاردز، یک مرد بیکار و سرگردان، به پلتزویل، نزد دوستش وینی مکلئود، که صاحب امتیاز یک روزنامه است، می رود. وینی درگیر مبارزه بیل دوئرتی، عامل فساد شهر می باشد و...
بیلی و کانی مجبور میشوند , بخاطر سگ شان از آپارتمان خود در منهتن نقل مکان کنند و در این بین کانی پیشنهاد می دهد که یک خانه ویلایی در پنسیلوانیا را خریداری کنند و ...
"استنلی" زنی جوان نامزد خود "کریگ" را ترک و به همراه "پیتر" همسر خواهر خود "روی"می گریزد.آنها ازدواج کرده و در بالتیمور مستقر می شوند."استنلی" در نهایت "پیتر" را مجبور به خودکشی می کند.پس از این اتفاق به خانه بازمی گردد اما متوجه می شود خواهر و نامزد سابقش عاشق یکدیگر شده و قصد ازدواج دارند...
"ساندرا" و "پیت" با هم می گریزند اما از آنجایی که او هنوز از همسر اول خود جدا نشده است،ازدواجشان اعتباری ندارد.اما "ساندارا" از "پیت" باردار شده و "پیت" با نامزد سابق خود ازدواج کرده و در راه آمریکایی جنوبی کشته می شود و...
آوریل سال ۱۸۶۱، عمارت عظیم تارا در آتلانتا. « اسکارت اوهارا » ( لى ) در مىیابد که مرد رؤیایىاش، « اشلى ویلکس » ( هوارد ) به او علاقه اى ندارد و در صدد است با « ملانى همیلتن » ( د هاویلند ) ازدواج کند. اما از طرف دیگر « رت باتلر » ( گیبل ) عضو بدنام یک خانواده ى ثروتمند ساکن چارلستن دلباخته ى « اسکارلت » سرزنده مىشود و در او ویژگىهایى شبیه به خود پیدا مىکند.
در یک شهر کوچک می سی سی پی، خانم کارتر اسنوب (آلیس بردی) پسرش جف (جیمز الیسون) را از ازدواج با مری تیبیت فقیر (جین پارکر) منع می کند. پس از اینکه پدر مری، دکتر شهر، هنری (الیور هاردی)، یک فیل بیمار را از کارناوالی که توسط پروفسور مک کراکل (هری لنگدون) اداره میشود، درمان میکند،حیوان به هنری وابسته میشود و او را در شهر دنبال میکند...
"تونی" در ارتباط با نامزدش "آماندا" دچار مشکل است. به همین دلیل او را قانع می کند تا به دیدار دکتر برود. پس از اتفاقاتی عجیب، او عاشق "دکتر فلگ" می شود و ...
در خانواده سطح متوسط "آدامز"، پدر و پسر از کار در داروخانه راضی هستند، اما مادر و "آلیس"، دختر خانواده از هر راهی برای بالا بردن سطح اجتماعی خود استفاده می کنند. وقتی "آلیس" در نهایت موفق می شود مرد رویاهایش را پیدا کند، مادرش پدر را وادر می کند تا مرد جوان را با یک شام خانوادگی سطح بالا تحت تاثیر قرار دهد...
وقتی که الیزابت لوید زیبا برای ازدواج با یک سرباز شمالی بنام جک شرمن از خانه متواری میشود پدرش که کلنل سابق ایالات جنوب در جنگ های داخلی بوده ، قسم میخورد که هرگز با او صحبت نخواهد کرد. چند سال میگذرد و الیزابت همراه با دخترکوچکش به خانه پدری باز میگردد...