Tony Curran

«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...

يک هواپيماي باري - مسافري مجبور به فرود اضطراري در صحرا مي شود و بازماندگان سانحه مي کوشند تا راهي براي نجات پيدا کنند...

در سال 1899 و در دوران ویکتوریا، تنش و اختلاف میان انگلستان و آلمان بالا می‌گیرد. علت اینکار این است که فردی موسوم به فانتوم که مبتلا به جنون خودخواهی است می‌کوشد تا با انجام پاره ای خرابکاری‌ها این دو کشور بزرگ را درگیر یک جنگ فراگیر کند. هدف فانتوم از اینکار فروختن سلاح‌های کشتار جمعی خود با قیمت‌های گزاف به این دو کشور است. دولت انگلستان برای متوقف ساختن این توطئه، مامور قدیمی‌و با سابقه خود را فرا می‌خواند تا با تشکیل گروهی از افراد خارق العاده که دارای قدرت‌های افسانه ای هستند به جنگ فانتوم و نیروهای شیطانی او برود. رهبری گروه بر عهده ی ماجراجویی مشهور به اسم آلن کواترمین (شان کانری) است و سایر اعضای گروه عبارتند از: زنی خون آشام به اسم مینا‌هارکر، دریانوردی به اسم کاپیتان نیمو، فردی دوشخصیتی به اسم دکتر جکیل/آقای‌هاید، مردی نامرئی به اسم رودنی اسنیکر، مردی نامیرا به اسم دوریان گری و یک مامور مخفی آمریکایی به اسم تام سایر…

تحول عجيبي در نسل خون آشامان رخ داده است: ریپر خون آشامي که داراي داراي خاصيت خون آشامي سيري ناپذير است و بر خلاف خون آشامان با گلوله از بين نمي رود. طعمه هاي ریپر هم انسانها و هم خون آشامان هستند و قربانيهاي او خودشان بصورت ریپر در مي آيند. جمعيت آنها به سرعت افزایش مي يابد، اين امر موجوديت خون آشامان را تهديد مي کند زيرا بزودي انسان کافي براي تامين خون مورد نياز آنها وجود نخواهد داشت. بلید و يک دانشمند اسلحه سازي با نام اسکاد بطور عجيبي توسط شوراي خون آشامان فراخواني مي شوند...

فیلم به سال ۹۲۲ میلادی مربوط می‌شود. «احمد بن فضلان» (آنتونیو باندراس) از بغداد مرکز خلافت عباسی به سرزمین‌های مردمان وحشی و بدوی ساکن مناطق شمال اروپا فرستاده می‌شود.او به دلیل اشتباهی که که انجام داده به نوعی تبعید محترمانه محکوم شده و به این سفر خطرناک فرستاده شده است.«احمد» و همراهانش به وایکینگ‌ها در ساحل رود ولگا بر می‌خورند و با آنان رابطه‌ای دوستانه برقرار می‌کنند،ولی پسرکی ...

یتیمی متواضع ناگهان با کمک یک خیر ناشناس تبدیل به یک جنتلمن می شود.

نیک، یک بازیکن جوان فوتبال اسکاتلندی است که در شهر بزرگ زندگی می کند. او با کارن آشنا می شود و آن دو عاشق هم می شوند و با هم زندگی می کنند. اندکی بعد، نیک علائم بیماری جدی را نشان می دهد. از آنجایی که بدنش به آرامی در معرض مولتیپل اسکلروزیس قرار می گیرد، او طیف گسترده ای از احساسات ناهموار را تجربه می کند و در این فرآیند به خود و کسانی که او را دوست دارند، قدرت ادامه دادن می دهد.

فیلم داستان مردی(رابین ویلیامز) است که طی قرونی با معنای شجاعت آشنا شده و تجربیاتش را به نمایش می گذارد...

این فیلم بر اساس سریال "Deadwood" ساخته‌ی شبکه‌ی تلویزیونی HBO میباشد. داستان از جایی شروع می‌شود که در آن مردم شهر ددوود برای گرامیداشت یاد و خاطره‌ی داکوتا استیت هوود دور هم جمع شده‌اند. غافل از اینکه، مالک بخش اصلی شهر با کلانتر در حال درگیری است و...

دو داستان عاشقانه موازی را در دو دوره زمانی مختلف دنبال کنید؛ والدین جیمی فریزر در اوایل قرن هجدهم در ارتفاعات اسکاتلند و والدین کلر بوچامپ در جنگ جهانی اول انگلستان.

این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…

اوراهام آبراهام، کارآگاه نیویورک‌پی‌دی، با هدایت حس عمیق معنویت و اصول مذهبی، وقتی یک تحقیق معمولی وارونه می‌شود، انسانیت خود را زیر سوال می‌برد.

داستان در مورد مری ویلیرز، کنتس باکینگهام، در قرن هفدهم انگلستان، و پسر زیبای خود، جورج هست. از طریق نقشه‌های ظالمانه، این زوج از ابتدایی فروتنانه به یکی از ثروتمندترین، صاحب عنوان‌ترین و تأثیرگذارترین مادر و پسرانی تبدیل شدند که انگلستان تا به حال دیده بود.

فیوری و تالوس سعی می کنند جلوی اسکرول هایی را بگیرند که به بالاترین کره های دنیای مارول نفوذ کرده اند.

پس از رسیدگی به جرم یکی از اعضای مافیا، قاضی اهل شیکاگو درصدد حفظ جان پسرش می‌باشد.

داستان سریال در مورد یک دنیای مخفی می باشد که بین دو دنیای مدرن امروزی و فرانسه قرون وسطی هست و دو زن که در پی بدست آوردن جام مقدس هستند و ...

 داستان سریال Daredevil درباره فردی با نام مت مورداک می باشد، کسی که در کودکی بینایی خود را از دست داد اما در عوض حواس خارق العاده ای را به دست آورد. حال او در روز ها به عنوان یکی وکیل و شب ها به عنوان ابرقهرمان در نیویورک مدرن با بی قانونی مبارزه می کند....