زنی بتازگی ازدواج کرده ولی اطرافیانش معتقدند که از بیماری روانی رنج میبرد. او متوجه میشود که یکی از همین اطرافیان به ظاهر سالمش، قاتلی جانی است ولی کسی حرفش را باور نمی کند...
کارول (کاترين دنوو) زن جوان بلژيکي است، که در يک آرايشگاه کار ميکند. او از لحاظ روحي دختر آشفته و پريشان است و نسبت به مردان احساس بدي دارد. حتي با پسري که شديدا به او علاقه دارد، نميتواند ارتباط برقرار کند. او در لندن به همراه خواهرش هلن (ايوان فرنوکس)زندگي ميکند در حالي که بشدت گوشه گير و خجالتي است. هنگامي که هلن براي گذراندن تعطيلات به همراه دوست پسر متاهلش (لن هنري) به ايتاليا ميرود، کارول تنها ميماتد. او پس از انزوا در محيط کار، خودش را در آپارتمانشان محبوس ميکند و به مرور اسير ترسهاي جنون آور و پارانويايي خودش ميگردد و بيماري رواني ميشود...
انگلستان، دسامبر سال ۱۹۴۲. اخبار جدیدی درباره دستیابی آلمانیها به سلاحی جدید و سری به مقامات انگلیسی میرسد. از قرار معلم آلمانیها در نظر دارند موشکهای پیشرفتهای به انگلستان پرتاب کنند. انگلیسیها در صدد خنثی کردن پرتاب موشک های پیشرفته آلمانی ها سه نفر را استخدام و …
"سرگرد جاک سینکلیر"از زمانی که به عنوان یک پسر جوان به ارتش پیوست در هنگ خود قرار دارد.در دوران جنگ جهانی دوم او به عنوان افسر فرماندهی ایفای نقش کرد.اینک هنگ به اسکاتلند بازگشته و یک افسر فرمانده جدید منصوب شده است و...
آتلانتا، سال 1873. یک روز دیگر شروع می شد (در واقع تشییع جنازه ملانی می باشد)، و اسکارلت مصمم است که رت (کسی که وقت و هزینه زیادی با «بل واتلینگ» صرف کرده است) را باز پس بگیرد. نخست، او به تارا می رود و در تارا با «سو الن» مرافعه می کند. سپس او را به چارلستون می رود، خودش را به مادر و دوستان رت معرفی می کند. اما وقتی او در یک موقعیت به خطر می افتد...