عکاسی جوان به نام الکس، زندگی خصوصی همسایگانش را مخفیانه ثبت میکند. او پس از دیدن بدرفتاری یک مرد با همسرش، با استفاده از دوربینش به زن کمک کرده و وارد رابطهای عاشقانه با او میشود.
اِینزلی مکگرگور که در رشته جرمشناسی تحصیل کرده است، در شهر "سوئیت ریور" تگزاس یک فروشگاه لوازم هنری را اداره میکند. پس از به قتل رسیدن "اِلی میچِم"، وارث ثروتمند کارخانه نخ و کاموا، اِینزلی با یاری برادرش که کلانتر شهر است، دوستپسر آتشنشانش و همچنین اعضای گروه کتابخوانی که در کشف معماها مهارت دارند، شروع به تحقیقات برای یافتن قاتل میکند.
در شهر باستانی لوریس، ظلم یک کلانتر و یک زورگو باعث شکلگیری شورش میشود. یک جوان انسان برای آزادی مردم به دنبال کمک الفها است، اما رازهای پنهان، اتحاد آنها را تهدید میکند.
اعتراض دانشجویان ناشنوا در دانشگاه گالودت در سال ۱۹۸۸ منجر به انتصاب اولین رئیس ناشنوای این دانشگاه، دکتر آی. کینگ جردن، شد که رویدادی سرنوشتساز در تاریخ حقوق ناشنوایان بود.
در این مستند کوتاه، زندانیان یک زندان با تدابیر شدید امنیتی در ایالت میزوری، لحافهای دستدوز منحصربهفردی را برای کودکانی که در نوبت فرزندپذیری قرار دارند، تهیه میکنند.
جامعه کمدی پس از ده سال از مرگ جوآن ریورز، شوخیهای مشهور او را با نگاهی جدید و متناسب با شرایط کنونی بازآفرینی میکند و آثار خود را نیز به آن میافزاید.
به کریس اودل بپیوندید، کسی که دستیار شخصی بیتلز شد و تورهای اسطورههای راک مانند رولینگ استونز را مدیریت کرد، در حالی که او گذشته پرماجرای خود را بازگو میکند.
داستان یک زوجدرمانگر که از تجربههای روابط گذشتهاش با سه دوست پسر سابق (یکی با جاذبه قوی، یک هنرمند حساس و یک فرد به ظاهر بینقص) برای کمک به یک زوج مشکلدار استفاده میکند.
چهار زن نیجریهای که همگی بالای سی سال سن دارند، در دنیایی پر از چالشهای عشق، دوستی و فشارهای اجتماعی برای ازدواج، به سر میبرند. آنها در تلاشند تا میان پیشرفت شغلی، رشد فردی و روابطی که پیوسته در حال تحول هستند، تعادل برقرار کنند. این زنان با ایستادگی در برابر هنجارهای جامعهای که اغلب ارزش یک زن را با وضعیت تأهل او میسنجد، این دیدگاهها را به چالش میکشند.
مرسدس مونه در یک مسابقه سه نفره از عنوان قهرمانی استرانگ انجیپیدبلیو دفاع میکند و هیروکی گوتو نیز در مقابل زک سیبر جونیور برای حفظ کمربند قهرمانی سنگینوزن جهان آیدبلیوجیپی به رقابت میپردازد.
در سال ۱۹۷۴، زاپا و گروه "مادرز" کنسرتی را در استودیوی هالیوود خود برای پخش از شبکههای تلویزیونی فیلمبرداری کردند. مشکلات همگامسازی صدا باعث شد تا این فیلم تا کنون کنار گذاشته شود، و اکنون، "ارزانتر از چیپ" پس از ۵۰ سال بالاخره منتشر میشود.
مرگ جیسون کوربت با یک تماس اضطراری و صحنه جرمی فجیع، سوالاتی را ایجاد میکند. خانوادهاش در این میان، از خاطرات و واقعیتهای پنهان در پس زندگی به ظاهر بینقصشان پرده برمیدارند.
مستندی که در سال 1972 در نیویورک جریان دارد، زندگی جان لنون و یوکو اونو را در دورانی پرآشوب و حول محور کنسرت خیریه "One to One" برای کودکان نیازمند نشان میدهد و شامل تصاویر آرشیوی و خانگی دیده نشده است.
سریال درباره ی اتفاق ها و زندگی افراد پشت صحنه ی کمپانی های سرگرمی است که برنامه های مختلفی را کارگردانی می کنند، Gong hyo jin و Cha tae hyun در نقش تولید کننده و کارگردان های با سابقه هستند و IU، یک خواننده ی معروف، خواهد بود...
کارآگاه کانگ دونگ سو(Rain) به کمک لی سون بین(Yoo Shi hyun) کسی که میتواند ۳ روز آینده را ببیند و آن را را طرح و نقاشی کند؛ تلاش میکنند قاتل را به چنگ آورند…
داستان درباره دختری زیبا و جسور که در خانواده ثروتمندش همراه با پدرو برادرش و نامادری و دخترش زندگی می کنه همه چیز خوب پیش می ره تا اینکه پدر ورشکسته می شه و یک سانحه پیش می یاد و پدرش فوت می کنه درحالی که پدر زنده است و مراسم تدفین خود را هم می بیند اما نامادری مکار همه ارث را بالا می کشه و دختر و برادرش را از خانه بیرون می کنه و دختر بیچاره تن به هر کاری می ده تا خرج خودش و برادرش دربیاره در این بین پسری عاشق دختر می شه...
نام سهو یه مرد مجرده خواسته که ازدواج نکنه و خونه داره و وام هنگفتی برداشته حالا تا خرخره تو قرضه. یون جی هو یه زن مجرده خونه نداره و کاراییکه میکنه بقیه بهش غبطه میخورن به خاطر دست تنگیش هنوز ازدواج نکرده . یون جیهو تو خونه نام سیهو زندگی میکنه . حالا اونا همخونه شدن ، از حالا به بعد چه اتفاقات قراره بیوفته …
سریال درمورد یک پادشاه که مردمش همه جوره او را قبول دارند و فکر میکنند که اون بهترین فرد برای اداره کشور است اما حقیقت متفاوت است او از کارهای دربار خسته شده و اینکه پدرش را در زمان طفولیت جلوی چشمش در قصر به قتل رسانده اند همین باعث میشود که امن ترین جا همزمان برای او ناامنترین مکان هم باشد روزی در دنیای او دریچه ای باز میشه که میشه از طریق این دریچه به یک دنیای موازی راه یافت این دنیا در حقیقت همان کشور است اما در زمان فعلی در این بین شیطان به او وعده زنگی در دنیای دیجیتال و مدرن و پر از راحتی را میدهد تا با او همکاری کند
این داستان درباره جنگ بین دو قبیله آتش و یخ است و طبق افسانه ها این دو قبیله ضد هم هستند و باهم دشمنی دارند. این سریال به عشق میان کاسو (شاهزاده قبیله یخ ) و لی لو( ویکتوریا ) می پردازد. پادشاه آتش قصد دارد ۳ قلمرو پادشاهی را تحت سلطه خود در بیاورد و در این راستا قتل های زیادی را مرتکب میشود. این سریال فانتزی بسیار جالبی را به ارمغان می آورد.
در آینده ای نزدیک در سال ۲۱۳۰ جنگ جهانی سوم خسارات بسیار زیادی را به جهان وارد کرد. در یک منطقه آلوده بسیار بزرگ در ژاپن به وجود آمد که بنام Blackspots معروف است. دیوارهای بلندی در کل این منطقه برای قرنطینه و جدا کردن این منطقه از سایر مناطق ساخته شد. در میان نجات یافتگانی که در این منطقه زندگی میکردند و درBlackspots رها شده اند کسانی پدیدار شدند که قدرتهایی غیر طبیعی در اختیار دارند و به آنها Needlessگفته میشودNeedlessها انسانهایی هستند که در اثر آلودگی های موجود در آن منطقه به نوعی بیماری مبتلا شده اند ( همانطور که انسانها بیان میکنند ) و قادر هستند که از قدرتهایی غیر عادی که در تصور هیچ انسانی نمیگنجد استفاده کنند. قدرتهای آنها شامل : حرکت اجسام، قدرتهایی درکنترل چهار عنصر اصلی (آتش، باد، آب، خاک)، کنترل شدت جاذبه زمین، انقباظ، رادیو اکتیو، مغناتیس و بسیاری قدرتهای دیگر. آنها را با قدرتهایی که دارندتوصیف میکنند. دیگران که از قدرت این افراد میترسند آنها را طرد کردند و آنها را Needlessنامیدند ...
در دهه 1980 ، زندگی یک زن و دو مرد به پایان رسید و حال با تناسخ به زندگی مجدد رسیده اند ، گانگ جی چئول (Chang Ki-Yong) که اکنون دانشجوی دانشکده پزشکیست و از این واقعیتی که قبلا پدرش یک شیطان پرست بود دوری میکند و دوست ندارد عاقبتش همانند پدرش شود ، از طرفی جانگ ها یون (Jin Se-Yun) که در گذشته صاحب یک کتابفروشی بود ، حال مربی باستان شناسیست و از بیماری قلبی رنج میبرد ، نامزد او چا هیونگ بین (Lee Soo-Hyuk) که قبلا کاراگاه بود اکنون دادستان بخش جناییست . این سه فرد که در گذشته با هم در ارتباط بودند ، حال هم مجددا درگیر ماجرای یکدیگر میشوند و…
درسال ۱۹۸۶ پاک گوانگ هو به عنوان یه کارگاه عالی و مشتاق کارش هست ، زندگیش زمانی که دنبال سرنخی درمورد قتل سریالیه تغییر میکنه و بعدش از یه پورتال زمانی عبور میکنه که میرسه به سئول امروزی.اون شریک جدید شرکت کیم سان جائه رو ملاقات میکنه، یه کارگاه نخبه که کمی عجیب غریب میزنه، این دو کاراگاه با کمک استاد روانشناسی شین جائه راه حل هارو پیدا میکنند
ته گونگ شیل(گونگ هیون جین) بعد از حادثه ای که براش پیش میاد، قادر به دیدن ارواح میشه. او همواره از این ارواح ترسناک در حال فراره و آرامش نداره و پیش چشم بقیه مردم یه دیوونه بنظر میاد تا اینکه اتفاقی ارباب جونگ وون(سو جی ساب) رو میبینه کسی که گذشته بدی داشته و در حال حاظر فقط به پول اهمیت میده …
Sado Tarou از مازوخیسم جنسی ( لذت بردن از درد ) رنج میبرد. او زمانیکه توسط یک دختر کتک میخورد احساس لذت جنسی میکند. او احساس میکند که با این وضعیت هیچوقت نمیتواند یک رابطه معمولی داشته باشد و تصمیم میگیرد که برای درمان مشکلش از انجمن داوطلبان دیدار کند، مکانی که آرزوهای دانش آموزان را برآورده میکند. در آن انجمن او Isurugi Mio را میبیند دختری که فکر میکند خدا است و Yuuno Arashiko دختری که چند سال پیش باعث بروز این مشکل در او شده بود.
هانازونو هیکاری کاراکتر اصلی داستانه که همیشه به تاکیشیما شکست می خوره. هیکاری، به کِی به عنوان یه رقیب و تاحدودی هم یه دوست نگاه میکنه. کِی عاشق هیکاریه و همه اینو میدونن ولی خودش متوجه این موضوع نمیشه! وقتی اونا ۶ ساله بودن پدرهاشون به همدیگه معرفیشون کردن. هیکاری به خودش مغرور بود که بهترین کشتی گیره ولی تو اولین کشتی به کِی شکست می خوره. هیکاری قسم می خوره کِی رو تو مدرسه شکست بده و به همین خاطر تو همون مدرسه ی کِی ثبت نام میکنه. حالا اون در هاکوسن حضور داره. مدرسه ی نابغه ها که مخارجش برای پدرِ نجارش خیلی زیاد تموم میشه.
سریال در مورد عشق بین یک فرد 40 ساله و فردی ۲۰ ساله است. او هی وون(Kim Hee ae) مدیر برنامه ریزی شرکت هنری سئوهان است و دارای روابط عمومی بی نظیری است. او عاشق نابغه پیانو لی سون جه (Yoo Ah in) می شود…
50 سال از زمان شروع سفر بشریت به مرزهای جدید گذشته: مریخ. الان دوره ایه که بیشتر فرهنگ توسط هوش مصنوعی ارائه میشه و مردم راضین که غیر فعال باشن. یه دختری هست. به زور زندگیش رو توی متروپلیس شهر آلبا میگذرونه و حین این که پاره وقت کار میکنه سعی داره موزیسین بشه. همیشه حس میکرده یچیزی کمه. اسم کارول ـه. یه دختری هست. توی یه خانواده مرفه توی شهر هرسچل متولد شده و رویاشه که موزیسین بشه، ولی هیچکس اطرافش درکش نمیکنه. اون حس میکنه که تنهاترین آدم دنیاست. اسمش تیوزدی ـه. اونا میخوان آهنگ بسازن. با هم حس میکنن که شانسشو دارن. دو تاشون شاید فقط بتونن یه موج کوچیک بسازن ولی کم کم به یه چیز بزرگتر تبدیل میشه.
سیتو مو دختر جوان و باهوشیه که نزدیک فارغ التحصیلیشه او در مورد آینده اش هیچ هدف و برنامه ای نداره، همیشه همه تلاشش رو میکنه اما باز هم نمیتونه برای آینده تصمیمی بگیره. روزهای معمولی زندگیش با ظاهر شدن یه نابغه فیزیک به نام “گوو یی” تغییر میکنه، اونها دائما و تصادفا به هم بر میخورن بدون اینکه بدونن دارن تو قلب هم راه پیدا میکنن… اتفاقات داستان ما از همینجا شروع میشه
در کریسمس سال ۱۸۶۱ چهار خواهر بنامهای مگ ، جو ، ایمی و بث برای مراسم شب عید کریسمس آماده میشوند ولی بدون پدرشان و بدون هدایای شب کریسمس. در ادامه یک همسایه جدید به خانه کناری آنها منتقل میشود و خواهران با لورا دختر همسایه و معلمش جان بروک دوست میشوند و…
داستان سریال درباره فیروزه و آیاز، دو آدم خوش قلب که بار سنگین زندگی را به دوش میکشند. پدرش تو کار ساختمان سازیه و به خاطر حادثه سقوط آسانسور باعث کشته شدن 13 نفر میشه و به همین دلیل محکوم میشه و...
در دوران بلوغ، برخی از پسران و دختران دارای توانایی های ماوراءالطبیعه هستند. یو اوتوساکا یکی از این افراد است و از قدرت خود برای اهداف شخصی خود استفاده می کند. او زندگی نسبتاً عادی دارد تا زمانی که نائو توموری، یک دختر دیگر با توانایی های ماوراءالطبیعه، در زندگی او ظاهر می شود.