ولاد، پسرِ یک موزهدار، در نمایشگاه قهرمانان رومانی، الکساندرو کوزا را زنده میبیند. آنها سپس به دیدار شخصیتهای تاریخی مهمی چون سنت اندرو و ولاد به میخکشنده در لحظات کلیدی زندگیشان میروند.
هنگامی که یک مرد سالخورده پس از چندین دهه غیبت به خانه خانواده خود باز می گردد، ظهور معشوق دوران کودکی او باعث بازگشت به وقایع تغییر دهنده زندگی از دوران جوانی او می شود...
آخرین روزهای اولین پادشاه رومانی، کارول اول هوهنزولرن-زیگمارینگن، و تصمیمات سختی که او باید در تابستان 1914 اتخاذ می کرد تا هم پارلمان رومانی و هم بستگانش از امپراتوری آلمان را خشنود کند...
هنگامی که یک سرگردان جوان مجبور می شود زمستان را در یک شهر ساحلی کوچک بماند، ناخواسته کاتالیزوری برای فریب، عبور مضاعف و قتل در میان مردم محلی می شود...
زنی که مقصد آزادی است موفق می شود از جهنم فرار کند. وقتی او از فاضلاب زمین بیرون می آید، تصمیم می گیرد گناهکاران را مجازات کند. اما آخرین چیزی که او انتظار داشت پیدا کند عشق بود...
"رلو" مردی صاحب همسر و دو بچه و همینطور یک زندگی دوگانه است. از دید خانوادهاش او یک راننده تاکسی عالیست، و کسی به او بدگمان نشده که عضو یک دسته گانگستر محلیست. هیچکدام از این دو زندگی جداگانهاش، از وجود دیگری خبر ندارند. اما او مدت زیادی نمیتواند اوضاع را تحت کنترل خود نگه دارد. بعد از کششتن اتفاقی شخصی، میخواهد از آن زندگی مخفی اش بیرون بیاید اما راه برگشتی نمیبیند و...