یک فیلم مستند داستانی درباره افرادی که با شکستهای سیستماتیک کنونی درباره نحوه برخورد با اعتیاد و سفر آنها برای توسعه و بکارگیری راهحلهای جدید، مبتکرانه و اغلب بحث برانگیز برای این مشکل ...
رئیس اوه، رهبر یک باند جنایتکار، قصد دارد بزرگترین استراحتگاه را در گانگنونگ بسازد و کیم گیل سوک به عنوان زیرمجموعه وفادار او باشد. وقتی یک گانگستر جدید، لی مین سوک از همه ابزارهای فریبکارانه برای به دست آوردن آن استفاده میکند، اوضاع به خشونت میانجامد...
داستان کارآفرینی بی تدبیر که برای ایجاد یک ورزش جدید بر مجموعه ای از ناملایمات غلبه می کند و به طور غیرمنتظره ای یک پدیده فرهنگی جهانی را راه اندازی می کند: نام آن اسنوبرد "اسکی برفی" است...
شمشیری که به صاحبش قدرت می بخشد تقسیم شد و پنهان شد. یک شورشی قدرت را به دست می گیرد و قتل عام را به راه می اندازد و تنها یک بازمانده از آن باقی می ماند...
کاوش در زندگی Kid Cudi در طول یک دهه از انتخابهای خلاقانه، مبارزات و پیشرفتها، ساخت موسیقی که همچنان به حرکت و قدرت میلیونها طرفدار او در سراسر جهان ادامه میدهد....
این فیلم ادای احترام است به So Wa Wai، اولین ورزشکار پارالمپیک هنگ کنگ که مدال طلا گرفت. حتی اگر شروعی متزلزل داشته باشید باز هم می توانید در خط پایان نفر اول شوید...
داستان واقعیت ادموند کمپر را دنبال میکند، که به نظر میرسد غول مهربانی است که به دختران جوان سواری میدهد، اما در واقع یک هیولای منحرف با دوران کودکی رنجدیده و ...
زندگی اوری بد پیش می رود. او جعبه ای مرموز را در زیرزمین پیدا می کند که توانایی انتقال او به آینده اش را می دهد، اما اگر این کار را انجام دهد، نمی تواند برگردد...
توموکو، یک گردشگر ژاپنی، و جی-هون، یک دانشجوی فیلم از کره جنوبی، در هنگ کنگ ملاقات میکنند. علیرغم ملاقات ناهموار و مانع زبان، آنها دوست خوبی میشوند. به مرور زمان، آنها در نهایت به کشورهای خود باز میگردند اما فقط پس از تبادل آدرس ایمیل - قول میدهند با هم در تماس باشند و در نهایت دوباره ملاقات کنند. اما با سرنوشت که آنها را به سمت دیدار دوباره هم فشار میدهد، توموکو تصمیم میگیرد به کره جنوبی برود تا دوباره جی-هون را ببیند اما بعضی مشکلات پیش میآید.
یه مینی سریال دو قسمتی. هان جونگ اون ۱۴ سال است که با لی وو چول ازدواج کرده و یک دختر دارند. لی وو چول به عنوان یک PD در یک ایستگاه رادیویی کار میکند. هان جونگ اون مشغول مراقبت از خانوادهاش و همچنین کار کردن است، بنابراین مادرش چوی سون اوک برای کمک به او به سئول میآید. ناگهان خانواده با یک فاجعه روبرو میشود. هان جونگ اون و مادرش چوی سون اوک باید با حقیقت آن روز روبرو شوند.
در این مجموعه مستند منحصر به فرد، پزشکان، سرآشپزها و متخصصان تغذیه در مورد اینکه چگونه تغییر در رژیم غذایی می تواند بر سلامت و طول عمر تأثیر مثبت بگذارد، می اندیشند.
دایول می شنود که دو پسر در دفتر پرستار مشغول فریب خوردن هستند و به طور تصادفی میله پرده را می زند. وقتی پرستار وارد صحنه میشود، تهیون میگوید که دایول سعی کرد با او کنار بیاید. قبل از اینکه دایول بتواند سوء تفاهم را اصلاح کند، شایعه منتشر می شود و بورسیه تیراندازی با کمان او در خطر است.
ویستریا دختر یتیمی است که در انتهای قرن نوزدهم در گوشه ای از امپراتوری بریتانیا زندگی می کند. زندگی او متروک و تاریک است – تا اینکه با مالبوس، موجودی جاودانه قدرتمند اما به همان اندازه تنها با ظاهری پشمالو، که توسط شکارچیان شکار شده است، روبرو می شود. ویستریا و مالبوس با هم در امپراتوری پرسه می زنند – پرجمعیت از انسان ها و جانورانی شبیه انسان – در جستجوی مکانی که بتوانند در صلح با هم زندگی کنند.
مون (Mon)، دانشجوی تازه فارغ التحصیل از دانشگاه، به عنوان کارآموز شروع به کار کردن در یه شرکت بزرگ می کند. چون مون، سم (Sam) را که از زمان جوانی یک رییس ثروتمند بوده، به شدت تحسین می کند. با این حال، وقتی که مون، سم را میبیند تمام تصوراتش نابود می شود چون اون هیچ شباهتی به کسی که نشان می داد نداشت ...
این سریال بر مفصلترین دزدیهای واقعی که در طول تاریخ رخ داده است، متمرکز است، مانند سرقت قطار ویلکاکس در سال 1899 تا دزدی در آستانه بزرگ بوستون در سال 1950.
این سریال داستان زندگی جانگ یونگ سیل (سونگ ایل گوک) دانشمند ، مخترع و تکنسین دوران چوسان است . "جانگ یونگ سیل" در یک خانواده سطح پایین به دنیا آمده و شاه سجونگ (کیم سانگ کیونگ) متوجه استعداد فوق العاده او میشود و به قصر می آوردش. پادشاه "سجونگ" فرصتی به او میدهد تا بتواند توانایی هایش را نشان دهد. او ساعت آبی ، دستگاه چاپ آهن و لوازم ستاره شناسی رو اختراع کرد ...
دختر دبیرستانی پسرانه تومو آیزاوا سرانجام موفق می شود به دوست دوران کودکی خود جون بگوید که او را دوست دارد. متأسفانه، اعتراف او درست بالای سر او می رود - او حتی تا دوران راهنمایی حتی متوجه دختر بودن او نمی شد، و حتی اکنون، جون هنوز او را یک برادر می داند! چگونه تومو چان می تواند او را در غیر این صورت متقاعد کند و قلب جون را به دست آورد؟
داستان در دنیای پسا آخرالزمانی غوطه ور در آب و دارای یک خورشید بزرگ شده به دلیل تغییرات آب و هوایی است. در اینجا، انسانها و اندرویدها توسط واحدهای موسیقی که برای رسیدن به بالای برج سرگرمی، بابل، رقابت میکنند، سرگرم میشوند.
داستان میناتو نارومیا رو دنبال میکنه. میناتو زمان راهنمایی تیراندازی ژاپنی بازی میکرده ولی بعد از یک تصادف، از ورزش کناره گیری میکنه. توی دبیرستان دوستان جیدی پیدا میکنه و با هم به تیم تیراندازی ملحق میشن و هدفشون بردن مسابقات ـه.
میمو ساکورادا، هارونا کاسوگا، میکو تاکشیتا و کومومو شیراتوری که با فلسفه خدمت در آکادمی سنتی آریسوگاوا شرکت می کنند، به دلیل فعالیت های خود به عنوان واحد دی جی "LyricalLily" به عنوان یکی از خدماتی که باعث لبخند همگان شد، شناخته شدند. یک روز، هارونا به اتاق بازرگانی فراخوانده می شود و درخواستی برای یک رویداد احیای جامعه برای سال جدید دریافت می کند. با نگرانی در مورد اینکه آیا می توانند به تنهایی این کار را انجام دهند، چیزی که به ذهنم خطور کرد افرادی بود که اولین کنسرت خود را با هم با موفقیت اجرا کردند و لبخند بازدیدکنندگان بود. روحیه خدمات LyricalLily آنها را یکی پس از دیگری به گروهی متصل می کند که با هم در جشنواره دی جی "D4 FES" جشن گرفتند و در نهایت مرحله جدیدی مناسب برای سال جدید آغاز می شود.
کوتوکوی ایواناگا در سن 11 سالگی توسط ارواحی به نام یوکای ربوده شد و از او خواسته شد تا رابط بین دنیای ارواح و انسان ها شود. او پذیرفت، اما به قیمت چشم راست و پای چپ خود. شش سال بعد، کوتوکو به عنوان "خدای خرد" شناخته می شود و هرگاه یوکای مشکلی داشته باشد، به سراغ او می رود. در همین حال، کوروی ساکوراگاوا، یک دانشجوی 22 ساله، به تازگی از دوست دخترش جدا شده است. کوتوکو که شیفته کوروی شده، به سراغ او می رود و پیشنهاد کمک به او در حل مشکلات ماوراءالطبیعه را می دهد. کوروی در ابتدا مخالفت می کند، اما کوتوکو اصرار می کند و سرانجام او موافقت می کند. با هم، آنها به حل مشکلات مختلفی که توسط یوکای و سایر موجودات ماوراءالطبیعه ایجاد شده است، می پردازند. کوتوکو امیدوار است که روزی کوروی به احساسات او پاسخ دهد، اما کوروی هنوز درگیر گذشته خود و رابطه قبلی خود است.
"مارو ايتارو" (ای چان) دانشآموز ممتاز سال اولی است که بخاطر کمبود ورزش در زندگی خود احساس نارضايتی می کند و با پيدا کردن اعلاميه ای درباره باشگاه تنيس، تصميم ميگيرد که آن باشگاه را چک کند. اي چان با ورود به باشگاه تنيس، کاملا مجذوب ورزش تنيس ميشود. به دليل نداشتن تجربهي قبلي و نداشتن آمادگي جسماني، اي چان با استفاده از هوش بالاي خود، تلاش و بها گذاشتن به ارزشهاي اخلاقي مسير ورزش تنيس خود را دنبال ميکند.