سوفی، یک دختر جوان کالیفرنیایی که در تعطیلات خود با خواهرش به ایتالیا سفر می کند، با جولیو و گروهی از دوستانش آشنا می شود که با آنها وحشتناک ترین شب زندگی خود را سپری می کند.
خاویر باردم، بازیگر نام آشنا، با سوار شدن بر زیردریایی دو نفره که از کشتی گرینپیس در حوالی شبه جزیره قطب جنوب به آب انداخته میشود، به اکتشاف دنیای زیر آب قطب شمال میرود.
برای احترام به آخرین آرزوی بهترین دوستش، یک زن جوان مضطرب با بزرگترین ترس های خود روبرو می شود تا زندگی خود را بازپس گیرد ، و شاید در این راه عشق را پیدا کند...
یک دیجی رادیویی جوان به نام استف در شبکههای اجتماعی محبوب شده و هر شب برنامهای با تعداد زیادی از طرفداران دارد. یک شب، تماسی او را به لرزه در می آورد : یک غریبه بیرحم در رادیو زنده اعلام میکند که قصد دارد خودکشی کند و در وسط شهر منفجر شود. استف سعی میکند با وضعیت کنار بیاید: بمبگذار تهدید میکند که اگر دیجی او را در رادیو زنده سرگرم نکند، خودش را منفجر میکند...
قبل از اینکه بینایی خود را از دست بدهد. قبل از اینکه خدمت خود را به قوبلای خان تعهد کند. صد چشم دید که چه چیزی او را به قاتل مرگباری تبدیل کرد که مارکو پولو را آموزش می دهد.
داستان سریال که در قرن سیزدهم اتفاق می افتد از این قرار است که در دنیایی که پر شده از حرص و طمع، قدرت و زورگویی و رقابت های کثیف و فسادهای اخلاقی، مارکو پولو یک تاجر و جهانگرد ونیزیِ مشهور، خود را در دربار گوبلای خان، پادشاه چین می بیند و...