رنجان، جوان عاشقپیشهای از بنارس، برای ازدواج با تیتلی شغلی دولتی میگیرد، اما با فراموش کردن نذرش به لرد شیوا، گرفتار میشود تا نذرش را ادا کند. این ماجرا، داستانی طنزآمیز از عشق، سرنوشت و نجات را روایت میکند.
بعد از حادثهای که بلا را تا پای مرگ می کشاند، ادوارد او را ترک می کند. در نبود ادوارد، بلا درگیر یک رابطه فراطبیعی دیگر میشود، اینبار با گرگینهای بنام «جیکاب بلک».
بعد از بدنیا آمدن «رنزمه» دختر «بلا» و «ادوارد»، خانواده کالن تصمیم می گیرند دیگر خانواده های خون آشام را با خود متحد کنند تا بتوانند در مقابل خطری که از جانب ولتری آن ها را تهدید می کند، مقاومت کنند...
در حالی یک سلسله از قتلها در حال وقوع است، بلا، در حال نزدیک شدن به زمان فارق التحصیلی اش است و باید بین ادوارد که خون آشام است و جیکاب که یک گرگ نما است یکی را به عنوان عشقش انتخاب کند و …
این فیلم که ادامه ای است بر سری فیلم های «گرگ و میش»، داستان ازدواج «بلا»ی فناپذیر با «ادوارد» خونآشام را روایت می کند كه پس از آن صاحب دختری نیمه انسان، نیمه خونآشام به نام «رنسمی» میشوند، اما...
فیلم روزی که زمین از حرکت باز ایستاد، که بازسازی مجدد فیلمی با همین نام از سال ۱۹۵۱ است، زمانی اتفاق می افتد که دروغگویی و جنگ سراسر زمین را فرا گرفته است و یک موجود بیگانه بنام «کلاتو» (کینیو ریوز) به همراه رباتش گورت، از سیاره ای دیگر ماموریت می یابد تا به مردم زمین هشدار دهد که جنگهای زمینی نظم کهکشان را به هم ریخته است و اگر دست از این کار برندارند و بایکدیگر دوست نباشند سیاره زمین توسط دیگر سیاره ها نابود خواهد شد. کلاتو در زمین با پسر بچه ای به نام «باب» (جیدن اسمیت) دوست می شود که مادر او هلن (جنیفر کانلی) به کلاتو که تحت تعقیب است کمک می کند.
کری دختر نوجوانی هست که علی رغم میل مادرش که فردی به شدت مذهبی است، قصد دارد به جشن رقصی که تامی روس ترتیب داده برود. اما رفتن او به این مجلس و دوری از مادرش، باعث میشود تا وی به توانایی حرکت اجسام به وسیله ذهنش پی ببرد که…
«بروک» (انیستن) و «گری» (وون) تصمیم می گیرند مثل دو دشمن در خانه جبهه بندی کنند و آن قدر بر مواضع خود پا بفشارند تا شاید یکی از آن دو به شکست اعتراف کند. اما «بروک» سرانجام پی می برد که در واقع برای تصاحب آپارتمان و متعلقاتش نیست که مبارزه می کند بلکه این همه به خاطر نجات رابطه اش با مردی است که زمانی او را عشق زندگی خود تصور می کرده است…
یک نویسنده نیویورکی که در زمینه عشق و س*ک*س می نویسد در نهایت با "آقای بیگ" ازدواج می کند. اما وقتی یکی از دوستان صمیمی او "آقای بیگ" را فریب می دهد، همه چیز به هم می ریزد و...