داستان فیلم در سال 2012 و سالگرد حملات یازدهم سپتامبر در کشور لیبی رخ می دهد. در این روزها سفارت آمریکا لحظات پرتنشی را سپری می کند و هر لحظه امکان وقوع فاجعه ای دیپلماتیک می رود. در این وضعیت، گروهی متشکل از نیروهای ویژه آمریکایی مامور میشوند تا از دیپلمات های آمریکایی گرفتار شده در خشونت معترضان ، دفاع نمایند و شرایط را برای برقراری امنیت مهیا نمایند اما ...
فیلم دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «13 ساعت در جهنم بنغازی»
دوبله شده توسط موسسه داخلی معتبر و حرفه ای
گویندگان: سعید مظفری، شروین قطعه ای، کسری کیانی، غلامرضا مهرزادیان، بهروز علیمحمدی، حامد عزیزی و...
نسخه هایی که با این نماد
CC
نشان داده شدهاند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی
هستند.
کیفیت:
BluRay 2160p 4K
حجم :
7.83 گیگابایت
انکودر:
Pahe
سپتامبر 2012 شهر بنغازی، لیبی یکی از خطرناک ترین مکان های جهان است. تمام کشورها سفارتخانه های خود بخاطر ترس از حمله ستیزه جویان از کشور خارج کرده اند. با این حال، ایالات متحده آمریکا، هنوز هم دارای یک ترکیب دیپلماتیک (نه یک سفارت رسمی) و به فاصله کمتر از یک مایل، یک پایگاه نه چندان مخفی سازمان سیا به نام "ضمیمه"، است
زندگی و مرگ در خطرناک ترین شهر جهان.
نگاهی به فیلم 13 ساعت: سربازان مخفی بنغازی، اثر: مایکل بی
مایکل بی کارگردان پرل هاربر اینبار با اقتباسی از کتاب 13 ساعت: سربازان مخفی بنغازی فیلمی با همین نام بر اساس حمله به سفارت آمریکا در 11 سپتامبر 2012 در شهر بنغازی ساخته، تجربه های قبلی او فیلمی زیبا و تحسین برانگیز با زمان 144 دقیقه ایی را پدید آورده که مخاطب را مشتاق نگه می دارد.
سپتامبر 2012 شهر بنغازی، لیبی یکی از خطرناک ترین مکان های جهان است. تمام کشورها سفارتخانه های خود بخاطر ترس از حمله ستیزه جویان از کشور خارج کرده اند. با این حال، ایالات متحده آمریکا، هنوز هم دارای یک ترکیب دیپلماتیک (نه یک سفارت رسمی) و به فاصله کمتر از یک مایل، یک پایگاه نه چندان مخفی سازمان سیا به نام "ضمیمه"، است که توسط یک تیم از پیمانکاران نظامی خصوصی متشکل از پرسنل سابق ارتش و نیروهای عملیات ویژه نظامی محافظت می شود.
فیلم روایت دراماتیک ورود سفیر آمریکا به بنغازی با تیم محافظی بسیار کم و حمله ستیزه جویان به سفارت خانه، آتش زدن آنجا و حمله به پایگاه سیا و مقاومت نیروی های ویژه در مقابل ستیزه جویان است.
داستان کشوری که از سلطه یک حکومت توتالیتر رها شده. پس از مرگ قذافی که با همکاری مردم و نیروهای نظامی کشورهای غربی صورت گرفت. اتفاقی تکراری پس از افغانستان و عراق؛ با توجه به حضور حکومتی خودکامه و از بین رفتن تمام بنیان های مدنی و ویران شدن بسترهای مدرن و رفتار خشونت آمیز و بدوی این حکومت ها با مردم، سبب گسترش نوعی بیماری مسری در جامعه از سوی حاکمیت شد. جامعه تبدیل به چیزی شد که از آن متنفر بود و با سقوط حکومت های خودکامه رونمایی شد. رفتن معمر قذافی به وسیله کشورهای غربی به دلیل نبود ساختار مدنی لازم و عدم وجود برنامه از سوی جامعه و دولت های غربی برای بعد از سقوط او؛ باعث قدرت گرفتن شبه نظامیان افراطی که از سوی حکومت برای زمان های این چنینی به وجود آمده بودند شد.جامعه نه به سوی دموکراسی که به سوی بدویت و بربریت پیش رفت حتی با وجود ارتباط بین برخی گروه ها و نیروهای سیا (گروه شهدای 17 فوریه) در ابتدا فیلم برای عبور از شهر با مشکل مواجه می شوند. لیبی به نمایش در آمده هیچ نشانی از دموکراسی ندارد و تبدیل به کشوری شده که هر گروهی بخشی را اداره می کند و هیچگونه ساختار مدنی و سازمانی ندارند. اینها راهزنان عصر مدرن هستند که هر جا را می خواهند، می بندند و به هر که می خواهند حمله می کنند. در این کشورها پس از رفتن دیکتاتورها تمام انبارهای سلاح در اختیار جامعه قرار گرفت و به خاطر ساختار سیاسی شان بیشتر درآمد را نه برای ساختن کشور که برای قدرتمند کردن نیروهای نظامی هزینه می شد.
شبه نظامیان به مقر سفیر آمریکا حمله می کنند و سپس به پایگاه سازمان سیا اینکه چرا با وجود اعلام خطرناک بودن بنغازی هنوز پایگاه سازمان سیا در آنجا مستقر است سوالی است که بی جواب می ماند.
مایکل بی روایتی جذاب و احساسی از مقاومت نیروهای ویژه آمریکایی دارد که با وجود تعداد کم به دلیل تجربه و آموزش جنگی می توانند در برابر تعداد زیاد شبه نظامیان مقاومت کنند. فیلم با وجود زمان 144 دقیقه ای خسته کنننده نیست مثل پرل هاربر همذات پنداری مخاطب با شخصیت ها را نیز به همراه دارد.
فیلم نقدی است بر شورای تصمیم گیری دولت آمریکا در شرایط بحرانی هم چنانکه در یونایتد 93 نیز دیده می شود به دلیل وجود لایه های تصمیم گیری در دولت متاسفانه در شرایط بحران فرمان مشخصی صادر نمی شود. این ناهماهنگی ها مثل 11 سپتامبر سبب بروز تلفات و خسارت مالی بیشتر می شود. همزمانی این دو اتفاق در روایت مایکل بی مخاطب را با فضای مشابه مواجه می کند که هنوز پس از سالها این مشکل ساختار در دولت آمریکا رفع نشده و با وجود تقاضای نیروهای ویژه برای نجات جان سفیر باز تعلل در تصمیم گیری سبب کشته شدن سفیر آمریکا در بنغازی می شود.
بی شک ذکر این نکته لازم است که در تمام جهان اظلاعات پرونده فوق سری حداقل تا سالها در اختیار عموم قرار نمی گیرد و فیلم بر اساس کتابی به همین نام است. نیروهای سیا نیز بی شک نمی توانند تمام روایت را بیان نمی کنند حتی اگر از این سازمان خارج شده باشند.
با وجود بحران، هرج و مرج مذاکره سیا با یکی از دلال های نفتی یکی از نکات برجسته فیلم است که با ادعای دولت بر حضور پایگاه سیا برای کنترل نیروهای شبه نظامی و جلوگیری از استفاده سلاح های کشتار جمعی این ملاقات ها توسط نیروهای سیا حضور آنها را ا بیشتر قتصادی و نه حقوق بشری جلوه می کند.
روایت فیلم از شخصیت نیروهای ویژه و مشکلات زندگی آنها؛ فروپاشی روانی این افراد پس از نبرد فرسایشی و استعفای اکثر آنها بعد از حادثه بنغازی از سیا، مشکلات روحی روانی سربازان در جنگ و بعد از آن و مشکلات اقتصادی که اکثر آنها را مجبور به کار با پیمانکاران نظامی و ماموریت در خطرناکترین جاهای جهان می کند، تحسین برانگیز است. به دلیل وجود مشکلات روحی و روانی پس از جنگ این سربازان نه می توانند در جامعه زندگی آرامی داشته باشند و نه شرایط مالی اجازه ماندن در جامعه را به آنها می دهد پس اکثرا دوباره به جنگ بر می گردند.
آنچه مهم است انسان برای کشتن ساخته نشده کشتن به کسی آرامش نمی دهد برای همین اکثر سربازانی که به جنگ می روند در موجهه با سرشت حقیقی خود به فروپاشی درونی می رسند و تعادل روانی خود را از دست می دهند.
ساخت فیلم توهین آمیز نسبت به ساحت پیامبر اسلام در سال 2012، موجی از اعتراضات را در کشورهای اسلامی به همراه داشت. یکی از شدیدترین این اعتراضات که در نهایت از کنترل خارج شد، در 13 سپتامبر سال 2012 در شهر بنغازی واقع در لیبی رخ داد. در این روز عده ای افراد مجهز به انواع تفنگ و نارنج انداز، به سفارت آمریکا در این کشور حمله کردند و پس از به قتل رساندن ده ها پلیس لیبیایی، ساختمان سفارت را به آتش کشیدند. طی این ماجرا سفیر آمریکا در لیبی به همراه سه تن دیگر از کارکنان سفارت نیز کشته شدند. موضوع فیلم « 13 ساعت: سربازان مخفی بنغازی » درباره همین رویداد می باشد. داستان فیلم در سال 2012 و سالگرد حملات یازدهم سپتامبر در کشور لیبی رخ می دهد. در این روزها سفارت آمریکا لحظات پرتنشی را سپری می کند و هر لحظه امکان وقوع فاجعه ای دیپلماتیک می رود. در این وضعیت، گروهی متشکل از نیروهای ویژه آمریکایی مامور میشوند تا از دیپلمات های آمریکایی گرفتار شده در خشونت معترضان ، دفاع نمایند و شرایط را برای برقراری امنیت مهیا نمایند اما...
مایکل بی که کارگردانی « 13 ساعت... » را برعهده داشته، در اظهارنظرهای مختلف عنوان کرده که داستان فیلمش کاملا منطبق با واقعیت بوده و تنها روایتگر فاجعه رخ داده در سال 2012 می باشد و جهت گیری سیاسی ندارد. اما طولی نکشید که یکی از ماموران بلندپایه سیا در مصاحبه ای عنوان کرد داستان فیلم به هیچوجه روایتگر اتفاقاتی که در لیبی برای سفارت آمریکا رخ داد نمی باشد و حتی مهمترین بخش های فیلم نیز ساخته ذهن سازندگانش بوده است. با نگاه به فیلم « 13 ساعت ... » می توان اظهارات این مامور سازمان سیا را نزدیک تر به واقعیت توصیف کرد چراکه فیلم جدید مایکل بی از هر لحاظ اثری شعاری و فاقد فاکتورهای مستند به شمار می رود که در حساس ترین برهه ممکن در ایالات متحده نیز به اکران درآمده تا بتواند بر انتخابات تاثیر بگذارد. فیلم جدید مایکل بی در بخش فیلمنامه، روایت گر کلیشه های ژانر می باشد و خبری از پرداخت و مستند در آن به چشم نمی خورد. فیلم برای معرفی شخصیت های داستانش، ساده ترین روش را بر می گزیند و سربازانی را به مخاطب معرفی می کند که همسرانی چشم انتظار دارند و مشخصاً در این میان باید یک بارداری هم رخ داده باشد تا بارِ دراماتیک و توجه به بنیان خانواده سربازان نیز از اهمیت خاصی برخوردار شود. فیلم پس از معرفی کلیشه وار آدمهای داستان، آنها را گردهم آورده و مجموعه ای از صحنه های تخریب و تیراندازی را به تصویر می کشد که از جنبه های فنی قابل تقدیر هستند و مُهر شخصِ مایکل بی را به همراه دارد.
مایکل بی به خوبی می داند که چطور باید یک داستان ساده به همراه شخصیت های کاغذی را تبدیل به اثری سرگرم کننده کند و اینکار را در 13 ساعت...» تا جایی که امکانش را داشته انجام داده است. اما مشکل اینجاست که فیلمنامه اثر وام گرفته از گزینه " این داستان براساس اتفاقات واقعی ساخته شده می باشد " به همین جهت بلندپروازی های توام با تخریب محیط که همواره مورد علاقه مایکل بی بوده، در « 13 ساعت ...» تا حد زیادی کاسته شده و ریتم ساکنی یافته است. سر و صدای کمتر فیلم و اکشن های دیوانه وار به سبک مایکل بی که در این اثر محدود شده اند، باعث شده تا ضعف فیلمنامه « 13 ساعت... » بسیار بیشتر از آنچه که در ساخته های قبلی مایکل بی قابل مشاهده بود، به چشم بیاید. در واقع می توان گفت بی در مدت زمان طولانی 144 دقیقه ای فیلم، تا حدودی از بخش اکشن کاسته و به ایجاد درام و دیالوگ اقدام کرده؛ بخش هایی که بی ابدا قدرت مانور بر روی آن را ندارد و نتیجه کار در « 13 ساعت..» به حدی بد شده که شنیدن دیالوگ های عجیب و غریب شخصیت های داستان به احتمال زیاد تماشاگران زیادی را فراری خواهد داد. دیالوگ هایی که نه قصار هستند و نه به پیشبرد داستان کمک می کنند؛ تنها کارکرد احتمالی این دیالوگ ها متوجه جامعه راست گرای آمریکاست که با آن ارتباط برقرار کرده و از آن به نیکی یاد خواهند کرد.
اما با اینحال « 13 ساعت... » در بخش های فنی حرف هایی برای گفتن دارد. مایکل بی که سازنده آثار شلوغی همانند سری « ترنسفورمرز » بوده است، در جدیدترین ساخته اش نیز به خوبی صحنه های اکشن را رهبری کرده که تماشایش می تواند هیجان انگیز باشد. فیلمبرداری اثر نیز قابل ستایش هست و در بخش هایی که بی سعی کرده تصویربرداری به سبک آثار مستند ارائه دهد، وقوع انفجارها می تواند مخاطبین غافلگیر کند. بازیگران در « 13 ساعت... » فرصت چندانی برای ارائه نمایش قابل توجه از خود پیدا نکرده اند. جان کراسینسکی که بیشتر او را با نقش آفرینی های کمدی اش بخاطر می آوریم، در نقش جک سیلوا نتوانسته توفیقی کسب کند. دیگر بازیگران فیلم نیز کلیشه های قدیمی ژانر را اجرا کرده اند و جز فریاد و دویدن، کار چندانی برای انجام دادن نداشته اند. پیمان معادی هم در فیلم حضور کوتاهی دارد که بهرحال دیدنش می تواند برای مخاطب ایرانی هیجان انگیز باشد.
« 13 ساعت: سربازان مخفی بنغازی » اثر نسبتا سرگرم کننده ای است اما همانطور که بارها توسط افراد حاضر در شهر بنغازی در زمان رخداد داستان اعلام شده، داستان تفاوت های آشکاری با حقیقت دارد. فیلم جدید مایکل بی تاکید بر بی طرف بودن دارد آما آنچه که بر تصویر نقش بسته، تلاشی برای ارائه تصویری کلیشه ای از سربازان ایالات متحده در یکی از بحرانی ترین روزهای سال 2012 می باشد. تصویری که جزئیات روز حادثه در آن کمرنگ شده و ما شاهد داستان سربازانی هستیم که پرداختی تماما کلیشه ای دارند. تماشای فیلم جدید مایکل بی احتمالا می تواند مخاطب بومی فیلم را به وجد بیاورد اما حنایش برای مخاطب جهانی رنگی نخواهد داشت.
امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او می گوید دنیا۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد …
یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و …
در سال 1982 یک سفینه فضایی غول پیکر، حامل گروهی از موجودات فضایی ملقب به «میگو»، در آفریقای جنوبی ظاهر شد. 28 سال بعد، دیگر از آن خوش آمدگویی ابتدایی انسانها خبری نیست. منطقهای که موجودات فضایی در آن فرود آمدند اکنون به یک منطقه نظامی بنام «ناحیه ۹» تبدیل شده است، جایی که این موجودات در آن حبس شدهاند و در شرایط سختی به سر می برند...
نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.
داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد...
عروس آدم کش به راهش برای انتقام گیری از رئیس سابقش «بیل»، ادامه میدهد. دو عضو باقی مانده از گروهی که چهار سال پیش به او خیانت کردند، هدف های جدید او هستند.
در «اسکای فال» وفاداری جیمز باند به «ام» مورد آزمون قرار میگیرد و این زمانی است که گذشته «ام» فاش می شود و «ام آی ۶» (اداره اطلاعات خارجی بریتانیا) مورد حمله قرار میگیرد. در همین حال ۰۰۷ باید تهدیدها را خنثی کند، بی آنکه برای اش مهم باشد این کار به لحاظ شخصی چقدر برایش هزینه دارد…
جیسون بورن مبتلا به فراموشی شده است و همچنان به دنبال نشانه هایی از گذشته و احتمالاً آینده اش می باشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس و مادرید می رود تا آنچه را که می خواهد، بیابد و این در حالی است که وی تحت تعقیب یک تروریست نیز هست.