در رومانی سال ۱۷۹۹، کولیها در خطر از دست دادن زمینهایشان به دست «فرقه» هستند. در این میان، «کاپیتان»، یکی از افسران فرقه، ناخواسته مسیرش از همراهان خونخوارش جدا شده و سرنوشتش تغییر میکند.
جانی بلیز در دوران جوانی و زمانیکه حال پدرش بشدت وخیم است مفیستو یا همان شیطان نزد او آمده و با او معامله ای می کند . او حاضر می شود به ازای شفای پدرش از بیماری روح خود را در اختیار شیطان بگذارد اما در ادامه در می یابد فریب خورده است...
میلتون کسی است که از جهنم به زمین آمده تا قاتلین دخترش را به جهنم بفرستد! وی به تازگی دخترش توسط یک گروه از افراد متعصب مذهبی به منظور بجا آوردن یک مراسم مذهبی کشته شده و حالا نوه کوچک اش هم توسط همین گروه که جوناه کینگ ( بیلی بورک ) رهبری آن را بر عهده دارد، ربوده شده و قرار است در مراسمی مشابه، او نیز قربانی شود…
”از تنهایی نترس” بازسازی فیلمی تلویزیونی با همین نام در سال 1973 است. فیلمی در مورد خانه ای جن زده که موفقیتش را مدیون کارگردانی هوشمندانه Troy Nixey است که توانسته با استفاده از عناصری مناسب، فضایی رعب آور را در مقابل چشمان تماشاگر قرار دهد. عناصر وحشتی آوری که گویی خود را به آرامی از پرده جدا کرده و بر دیوارهای سالن سینما شروع به خزیدن میکنند. “از تنهایی نترس” نیازی به صحنه های غافلگیرکننده ای که مخاطب را از جای بپراند ندارد. بلکه روند داستان چنان وی را در صندلی خود فرو میبرد که تا مدتی بعد از تماشای فیلم نیز ترس را در دورنش احساس میکند. با این وجود، فیلم ضعفهایی نیز دارد که باعث میشود نتوان آن را در رده کارهای شاخص ژانر قرار داد...
«کانر مک لیود» (لامبر) و خویشاوندش، «دانکن» (پل)، عضو فرقه «نامیرایان» هستند؛ یک فرقه مخفی که اعضای آن فقط با جدا شدن سر از بدنشان می میرند. «کانر» و «دانکن» برخلاف میلشان وارد مسابقه ای می شوند که در آن، «نامیرا» های خوب و بد به مبارزه با هم می پردازند تا ...