یک مامور مهربان در شرکت بیمه زندگی شووا، از یک مشتری تماس تلفنی دریافت میکند که میگوید قصد خودکشی دارد و میخواهد بداند که آیا پولی به او پرداخت میشود یا نه. او که در مورد وضعیتش نگران است، به خانه مشتری میرود...
یک کهنه سرباز جنگ با یک رئیس اوباش درگیر می شود. وقتی ریوجی از جنگ برمی گردد، خود را در اثر مرگ یک دوست قدیمی - پسر کیومیا، پادشاه جنایتکار - در هم می بیند. مرگی که ریوجی در آن احساس مسئولیت می کند...
ماتسوتارو یاسودا، مدیر دبیرستان دخترانه بازنشسته ای که همسرش را به دلیل اعتیاد به الکل از دست داده و دخترش او را ترک کرده است. حال او به یک آپارتمان قدیمی در یک شهر روستایی نقل مکان می کند...
مردی در بلاتکلیفی گرفتار شده که از داشتن یک زندگی شخصی مرفه و پول محروم می باشد، تصمیم به ربودن یک پسر ثروتمند می گبرد. غافل از اینکه پدر پسر یک رئیس یاکوزا است! ...
مرد سرگردانی بنام ریموجی همراه با یک شاتگان به شهری دورافتاده در کوهستان قدم میگذارد و ادعا میکند که یک شکارچی است و بزودی دردسر بدنبال او خواهد آمد ...
سه زوج با فرزندان خود در یک کلبه کنار دریاچه اقامت دارند. آنها از فرزندان خود می خواهند که با کمک یک معلم خصوصی به طور کامل برای امتحان ورودی یک دبیرستان معتبر آماده شوند...
خانواده ای با خوشبختی در توکیو زندگی می کنند.تنها گله آنها مجرد ماندن "نوریکو" دخنر بیست و هشت ساله شان است.اما وقتی رئیسش به او پیشنهاد دوست 40 ساله اش را می دهد،همه خانواده به او فشار می آورند تا جواب مثبت بدهد اما بدون توجه به خواست آنها،"نوریکو" نقشه های خود را دارد...
در دهه 1950، زندگی زناشویی برای زوج میانسال ژاپنی موکیچی (شین سابوری) و تائکو (میچیو کوگوره) بسیار عادی شده است. تائکو شوهرش را "خنگ" خطاب می کند در حالی که موکیچی بیشتر وقت خود را در دفتر می گذراند. خواهرزاده جوان آنها ستسوکو (کیکو تسوشیما) مصمم است از سرنوشت آنها فرار کند...
لئو که در کالج است و دوستش به هاوایی سفر کرده ، در نهایت لئو به جزیره باز می گردد و کار خود را با تعدادی ژاپنی-آمریکایی آغاز می کند. او به زودی عاشق زنی مسن به نام ماریا می شود...
یک تیم هفت نفره از محکومان سابقه دار به نام "وایلد 7"، به یک سازمان پلیس وابسته هستند. از آنها خواسته می شود جنایتکارانی را که نیروی پلیس قادر به مبارزه با آنها نیست، بیرون بیاورند...