قصهای در پالرموی ایتالیا، ۱۹۷۷: خانوادهای مافیایی علیه تجارت مواد مخدر مبارزه میکنند تا اینکه مردان خانواده به قتل میرسند و زنانِ آنها قدرت را به دست میگیرند...
در ساحلی آفتابی، سگی به نام دلبر که عاشق آب بود، با دلفینی به نام آبی دوست شد. آنها هر روز با هم در آب بازی میکردند و غذا به اشتراک میگذاشتند. دوستی آنها زبانزد خاص و عام بود.
یک کارآگاه در حین تحقیق در مورد قتل دو فرد متجاوز ، با زنی زیبا و قدرتمند روبرو میشود که به تدریج به مظنون اصلی این پرونده تبدیل میشود. رابطه پیچیدهای بین کارآگاه و دادستان شکل میگیرد و پروندهای پر از راز و رمز را رقم میزند.
اقتباسی از رمان هنری جیمز در شهر نیویورک قرن نوزدهم. یک مرد پولدار با پدری سرسخت توسط یک شکارچی ثروتمند خوش تیپ تعقیب می شود که شاید فقط به دنبال پول او باشد..
زندگی اسپنسر گریفیث زمانی تغییر میکند که یک شهاب سنگ به یک زبالهدان محلی میافتد، و او یک لباس Cybersuit، یک اسکلت بیرونی با هوش مصنوعی از کهکشانی دیگر پیدا میکند. وقتی اسپنسر لباس سایبر را می پوشد، تبدیل به آدم دیگری می شود...
یک دانشمند "سازمان زمین شناسی ایالات متحده" تلاش می کند تا رئیس خود و ساکنان آنجل فالز، کالیفرنیا را متقاعد کند که آتشفشانی در آن نزدیکی فوران خواهد کرد...
دو زن، هر یک به دلیل خاص خود، ایمپلنت می کنند و دچار عوارض وحشتناکی می شوند. آن ها تصمیم می گیرند با کمک هم ، با کمپانی های داروسازی که زندگیشان را زیر و رو کردند، مبارزه کنند...
جولیان و جرمی، دو برادر، ترجیح میدهند وقت خود را صرف مواد مخدر و ویراژ دادن با ماشین کنند. وقتی پدرشان، چاق لوئیز، آنها را میبیند، با تقاضای غرامت به آنها میرسد...
وقتی سوزان استین یک تجزیه و تحلیل ژنتیکی روی فرزند متولد نشدهاش انجام میدهد، متوجه میشود که اگرچه نوزاد سالمی دارد، اما به احتمال زیاد این کودک مانند برادرش دیوید به دنیا خواهد آمد. او باید تصمیم بگیرد که آیا کودک را نگه دارد یا سقط جنین کند...